خمار صد شبه دارم، شرابخانه کجاست؟
۰۸ تیر ۱۴۰۰
یک نقطهسرخط، یک نویسنده، و سه یادداشت: یک) توی یک لوپ تکراری قرار گرفتی. پنج و نیم صبح از خواب پامیشی هولهولکی مسواک میزنی و لباسات رو میپوشی میزنی بیرون دو) نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من / خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست؟ سه) مثلا آخرش که چی؟ یأس نهفته در این جمله کوتاه چنان بارِ معنایی سنگینی دارد که تمام وجودت را خسته و ناتوان میکند.