طاهره هرگز نمیمیرد
تو این قسمت قراره با طاهره قرهالعین، زنی که نماد شجاعت و ایستادگی بود آشنا بشیم.
فاطمه زرینتاج برغانی قزوینی مشهور به طاهره قره العین عالم مجتهد و شاعر ایرانی که در یک خانواده مذهبی به دنیا اومدند. تاریخ تولدشون کامل مشخص نیست، ولی بین سالهای 1230 تا 1232 بود که متولد شدند و با تولدشون تغییرات خیلی بزرگی نه تنها تو ایران بلکه تو کل دنیا، به ویژه برای زنان به وجود آوردند.
طاهره در یک خانواده مذهبی رشد کرد. پدرش مجتهد قزوینی بود و عموش امام جمعه شهر قزوین.
در اون زمان کم تر زنان و دخترانی بودند که حتی خوندن یا نوشتن یاد میگرفتند. تمام زنان به اجبار باید تمام باورها، عقاید و حتی صورتشون رو میپوشوندند. پدر طاهره ولی از همون ابتدای کودکی برای دخترهاش معلمی گرفت تا علوم و فنون ادبی رو یاد بگیرند. استعداد و شوق به یادگیری اونقدر تو طاهره زیاد بود که باعث شده بود پدرش افسوس بخوره که کاش طاهره پسر بود و راه پدر رو ادامه میداد. راستش در جامعهای که زنان کوچک ترین حقی نداشتند این تفکر اصلا عجیب نبود.
در سن خیلی پایین به اجبار با پسر عموشون ازدواج کردند و صاحب سه فرزند شدند.
شوق یادگیری، عشق به کلمهها، و عشق به فهم حقیقت ایشون رو بیشتر جذب کتابها میکنه و در همین میان با جزوههایی از شیخ احمد احسائی آشنا میشن. شیخ احمد احسائی موسس مکتب شیخیه بود که اعتقاد متفاوتی نسبت به ظهور قائم موعود داشت.
پدر طاهره به شدت با شیخیه و سید کاظم رشتی که شاگرد شیخ احمد بودند مخالف بود. ولی هیچ کدوم از این سختگیریها مانع طاهره برای جستجوی حقیقت نشد. ایشون جزوهها رو با خود به خونه بردند و به طور پنهانی با سیدکاظم گفتگو و مکاتبه میکردند.
طاهره روز و شب به عبادت مشغول بود تا اینکه شبی رویای صادقهای دیدند. جوانی با عمامه سبز و عبای سیاه نماز می خوند در حالیکه بالاتر از زمین در هوا ایستاده بود. طاهره به محض اینکه از خواب بیدار شد آیاتی که اون جوان با عمامه سبز در خواب می خوند رو یاداشت کرد. بعد از ظهور حضرت باب طاهره در کتاب احسن القصص که اولین اثر حضرت باب بود، آیهای که یادداشت کرده بودند رو دیدند و یقین کردند که این ظهور حق هست.
جناب طاهره به محض اینکه به حضرت باب ایمان آوردند شروع به انتشار این ظهور کردند و البته مشکلات بسیار زیادی از سمت اسلام گرایان و علمای اسلامی براشون ایجاد شد. طاهره قره العین، طاهره شجاع و دلیر، لحظهای از اعتقاداتشون دست نکشیدند و در برابر تمام سختیها و مخالفتها ایستادگی کردند. از فرزندانشون گذشتند و تحت هر شرایطی در هر شهری به واسطه علم و دانشی که داشتند، سخنرانیهایی میکردند و مردم جذب ظهور جدید یعنی حضرت باب میشدند.
در اجتماعی به نام بدشت با حضور حدودا 80 نفر از مومنین دیانت بابی، طاهره بدون روبنده از باغ خودشون خارج شدند و در حالی که فریاد میزدند ظهور جدید الهی اتفاق افتاده وارد اون اجتماع شدند. در زمانی که زنها از بدیهی ترین حقوق خودشون هم محروم بودند، هیچ موقعیت تحصیلی یا اجتماعی نداشتند، قشری که به شدت زیر فشار جامعه مرد سالار در تاریکیها و حرمسراها زندگی میکردند، طاهره قره العین با این حرکت سمبلیک استقلال ظهور جدید رو در کمال شجاعت و اقتدار اعلام کردند. ظهوری که برابری میان زنان و مردان رو برای این دنیای پر از ناعدالتی و نابرابری به همراه داشت. این حرکت طاهره نشون دهنده تموم شدن تمام سنتهای کهنه گذشته بود و ندای نو شدن افکار و باورها رو در حال و آینده میداد.
بعد از گذشت این اتفاق طاهره دستگیر و در خانه یک کلانتر در تهران زندانی شد. در اون زمان افراد زیادی به خونه اون کلانتر میومدند و جذب حرفها و سخنان طاهره میشدند. حتی زنان سرشناس تهران هم به دیدن طاهره میرفتند و با دل و جان به حرفهای ایشون گوش میدادند …