Program Picture

آموزه‌های نو - فصل ۶

قسمت ۱
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

«مواد لازم برای زندگی روحانی: فقط با نان نمی‌شود زندگی کرد»، نوشته‌ی گرگ هاگز

***

پریسا: شنوندگان عزیز، من و همکارم «فرزاد» از این هفته با یک مجموعه‌ی جدید از آموزه‌های نو مهمان شما هستیم.
فرزاد: من هم به نوبه‌ی خودم سلام می‌کنم و خوشحالم که فرصتی دوباره دست داده تا همراه با شما برخی از مقاله‌های وب سایت بهائی تیچینگز رو مرور کنیم. و این وعده رو به شما بدیم که از این مجموعه بخش جدیدی رو به برنامه‌مون اضافه کردیم.
پریسا: اگر تازگی به وب سایت بهائی تیچینگز سری زده باشید حتما متوجه شدید که مدتی هست در این وب سایت پادکست‌هایی هم منتشر میشه. شادی طلوعی والاس که موزیسین هست با هنرمندان در زمینه‌های مختلف مصاحبه می‌کنه و گفتگوش با هنرمندان به صورت پادکست در وب سایت بهائی تیچینگز منتشر میشه.
فرزاد: از اونجایی که این گفتگوها اغلب حدود ۴۵ دقیقه هستن و مدت برنامه ما اجازه نمیده که تمام اون‌ها رو براتون پخش کنیم،‌ تصمیم گرفتیم که در بعضی بخش‌های برنامه خلاصه‌ای از یکی از مصاحبه‌ها رو براتون بگیم که اگر مایل بودین به نسخه‌ی کاملش سری بزنید و تمام گفتگو رو گوش کنید.
پریسا: خوب دوستان اگر موافق باشید بریم سراغ مقاله‌ی این هفته با عنوان:‌ «مواد لازم برای زندگی روحانی: فقط با نان نمی‌شود زندگی کرد»، نوشته‌ی گرگ هاگز
فرزاد: همونطور که در بخش معرفی گفتیم مقاله‌ی امروز رو گرگ هاگز نوشته و عنوانش هست: «مواد لازم برای زندگی روحانی: فقط با نان نمی‌شود زندگی کرد»
پریسا: گرگ هاگز حتما معرف حضورتون هست. یکی از نویسندگان جوان مجله‌ی آنلاین بهائی تیچینگز که علاقمند به موضوعات مربوط تغییر در اجتماع و بازسازی روابط معنویه. گرگ و همسرش در ایالت مین در آمریکای شمالی زندگی می‌کنند.
فرزاد: گرگ مقالش رو با اشاره به این مطلب شروع می‌کنه که او و همسرش این شانس رو داشتن که برای انتخاب مسیر حرفه‌شون وقت صرف کنن و اون شغلی رو که واقعاً می‌خواستن انتخاب کنن.
پریسا: این نکته خیلی مهمی هست. مخصوصا در این دوره و زمونه، اگر تو آمریکای شمالی زندگی می‌کنی، بعد از فارغ التحصیلی باید سریع بری سر کاری تا بتونی قرض‌های دانشگاه رو پس بدی. برای بعضی‌ها به قدری سریع این اتفاق می‌افته که مجبورند حتی کاری رو که مربوط به رشته‌شون نیست انتخاب کنن و بهش بچسبن چون اولاً انتخاب دیگه‌ای پیش روشون نیست و دوماً بتونن از پس مخارجشون بر‌ بیان.
فرزاد:‌ و البته یادمون نره که این حقیقتیه که شامل حال درصد زیادی از افرادی که از مقاطع مختلف دانشگاهی فارغ التحصیل می‌شن هست.
پریسا: بله، اما به گفته‌ی خود گرگ او و همسرش این فرصت رو داشتن تا شغلی رو انتخاب کنن که با ارزش‌هایی که در زندگی براشون مهم بوده تطابق داشته باشه.
پریسا: اینطور که از مقاله متوجه شدم، گرگ و همسرش با اینکه کار دارند و هر روز هم سر کار می‌روند، توی آشپزخونه‌ی شخصی‌شون که براش اجازه‌ی رسمی هم گرفتن نون می‌پزن و آخر هفته‌ها توی بازار محل که افراد تولیدات مختلف خودشون از جمله تولیدات زراعی، پخت و‌ پز و دست‌ساز خودشون رو عرضه می‌کنن،‌ می‌فروشن. گرگ میگه از بعضی از نون‌هاشون خیلی هم استقبال شده.
فرزاد: خوب، بریم سر نکته‌ی اصلی مقاله،‌ چون این کار رو که خیلی‌ها می‌کنن، اما چه چیزی باعث شده که به گرگ و همسرش انقدر احساس رضایت خاطر میده؟
پریسا: گرگ میگه اولاً مواد اولیه‌ی لازم برای نون‌ها رو از منابع کاملاً طبیعی که برای سلامت بدن لازم است تهیه می‌کنن. و دومین چیزی که به نظر گرگ در این پروسه مهمه اینه که حرفه‌شون بر پایه‌ی زیست‌شناسی، شیمی و فیزیک استوار هست. اون میگه چون هم رژیم غذایی و هم سلامت مشتری‌هاشون براشون مهمه به واکنش‌های شیمیایی بین مواد اولیه‌ی نان توجه می‌کنن و وقت بیشتری برای شکل گرفتن خمیر نون‌ها صرف می‌کنن تا از افزودنی‌های خوراکی استفاده نکنن. و این صرف وقت زیاد البته اون‌ها رو خسته می‌کنه اما چون نیت و تصمیمی که برای ارائه‌ی مواد خوراکی سالم به مشتری گرفتن براشون مهم‌تر از هر چیزی هست،‌ دست آخر احساس رضایت خاطری می‌کنن که وصف نشدنی هست.
فرزاد:‌ جالبه. اون هم تو دنیایی که اکثر ما دنبال این هستیم که کارها رو تا اونجایی که می‌شه اتوماتیک کنیم و صنایع بزرگ هم دنبال این هستن که چطور از نیروی انسانی کمتری برای تولیداتشون استفاده کنن.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه