قسمت ۱
***
فرزاد: سلامی دوباره به شما شنوندههای پروپا قُرصِ برنامهی آموزههای نو.
پریسا: من پریسا
فرزاد: و من فرزاد با فصل پنجم آموزههای نو در خدمت شما هستیم.
پریسا: همچنان در این مجموعه برنامه، خلاصهای از مقالههای وب سایت بهائی تیچینگز رو به شما معرفی میکنیم.
فرزاد: و هر از گاهی هم با یکی از نویسندههای مقالهها مصاحبهای ترتیب میدیم تا موضوع مقاله رو از زبان خودش بشنویم.
پریسا: خلاصه دست از تلاش بر نمیداریم تا شما شنوندگان پروپا قُرصِ برنامهی آموزههای نو از برنامههای ما راضی باشید و لذت ببرید.
فرزاد: شنوندگان عزیز! ازتون دعوت میکنیم تا با اولین قسمت از فصل پنجم مجموعه برنامهی آموزههای نو با ما همراه باشید.
* * *
پریسا: اول برنامه انقدر به خوشوبش با شنوندهها گذشت که وقت نشد بگیم چه مقالههایی رو برای برنامه امروز انتخاب کردیم.
فرزاد: طبق روال معمول امروز هم دو مقاله داریم. برای مقالهی اول فکر کردیم بد نباشه سراغ موضوع پر طرفدار هنر و البته یکی از پر طرفدارترین شاخههاش یعنی موسیقی بریم.
پریسا: این مقاله رو که عنوانش هست «رابطهی من با هیپپاپ و آیین بهائی» پیت اسپنسر دیوُر (Peyt Spencer Dewar) نوشته.
فرزاد: پیت اسپنسر دیور مهندس نرمافزار است و در ضمن به موسیقی بهخصوص موسیقی هیپهاپ خیلی علاقمنده.
پریسا: از هفت سالگی پیانو زدن رو یاد میگیره و چندین آهنگ کوتاه هم میسازه. در دوران راهنمایی و دبیرستان در گروه موسیقی مدرسه ترمبون میزنه.
فرزاد: خودش میگه که شبها وقت خواب، پدر و مادرش براش موسیقی کلاسیک میذاشتن، اما خودش در طول روز انقدر با موج رادیو بازی میکرده تا برنامهای رو پیدا کنه که موسیقی هیپهاپ پخش میکرده.
پریسا: چطوره برای شنوندهها این توضیح کوتاه رو بدیم که هیپهاپ از نیویورک شروع میشه و به سرعت طرفدار پیدا میکنه و در دهههای هشتاد و نود در اوج شکوفایی بوده. این نوع موسیقی که در آن ریتم و کلام ریتمیک خیلی مهمه، تا امروز هم یکی از مهمترین سبکهای موسیقی است که در فرهنگهای زیادی رخنه کرده و راهی شده برای ابراز نارضایتی و اعتراضات اجتماعی و مدنی.
فرزاد: خیلی ممنون از این توضیح کوتاه و جامع. اینطور که پیت در مقالهاش مینویسه، تو دوران دبیرستان بوده که با همکلاسیاش شروع میکنه به نوشتن موسیقی به سبک هیپهاپ. درسته؟
پریسا: بله، بعد از اینکه از دبیرستان فارغالتحصیل میشه یکسالی رو برای خدمت به کشور پاناما میره و از اونجایی که دسترسیاش به اینترنت محدود بوده اوقات فراقتش رو صرف نوشتن اشعار هیپپاپ میکنه. اولین اجرای زندهی هیپپاپش به زبان اسپانیایی و روی شعر«ما قطرات یک اقیانوسیم» بوده که مضمونش وحدته.
فرزاد: پیت میگه در طی تمام این سالها همیشه سعی میکرده در کارهای هیپپاپش آموزههایی بهائی رو هم به نحوی مورد استفاده قرار بده. او میگه یه روز که داشتم در مورد یکی از آموزههایی بهائی فکر میکردم و سعی میکردم که بهتر بفهممش، رفتم سراغ اشعار رپی که قبلا نوشته بودم و شروع کردم موسیقیهای قدیمیم رو گوش کردن و همینطور که افکارم رو جمع وجور میکردم، ناگهان به صورتی خیلی طبیعی یک شعر به سبک رپ به ذهنم رسید. فکر کردم اون رو برای نوروز که ابتدای تقویم بهائی هست تهیه کنم.
پریسا: موافقی قسمتی از این اثر رو بشنیم؟
فرزاد: حتما
موسیقی گرانقدر هیپ و هاپ رو میشنویم.
…
فرزاد: نظرت چیه؟
پریسا: من که خیلی خوشم اومد. اما فکر میکنم نکته مهم و قابل توجه این مقاله تو همون قسمت آخرش بود.
فرزاد: کجا؟
پریسا: همونجا که میگفت همیشه تلاشم این بوده که آموزههای بهائی رو به نحوی در آثارم مورد استفاده قرار بدم. و یک روز همونطور که داشتم در مورد یکی از آموزهها فکر میکردم، به صورت خیلی طبیعی این اتفاق افتاد.
فرزاد: جالبه. منظورت اینه که خیلی وقتها ممکنه لازم نباشه ایده یا تفکر و اعتقاد هنرمند به صورت مستقیم نشون داده بشه. خیلی مواقع وقتی تفکر یا ایدهی هنرمند درش درونی شده باشه به صورت طبیعی و ناخودآگاه در آثارش هم نمود پیدا میکنه. درست فهمیدم؟
پریسا: دقیقا.
…