ماهی که آسمان شب را روشن کرد
در این قسمت با قمرالملوک وزیری، اولین خواننده زن معاصر در ایران آشنا میشیم و از داستان ایشون در راستای تلاش برای حق آواز زنان میشنویم.
***
تاریخ پر فراز و نشیب ما، پره از قصه آدمهایی که جنگیدند. منظورم اصلا اون جنگی که آخرش به خاک و خون کشیده میشه نیست. دارم از جنگی میگم که آدمهاش جای تفنگ و بمب، اراده و آرزوهاشونو تو دست میگیرند و میرند به نبرد نمیشودها و نمی توانیها. جنگ علم با خرافات، جنگ آگاهی با جهالت و جنگ آزادی با خفقان.
مثل همیشه در این نبردها جنگجوهای زن، سختیهای بیشتری رو متحمل شدند تا فقط قدمی بردارند به سوی پیروزی. منم مثل خیلی از شما میدونم که مسیر زنان تو راه رسیدن به هدفشون هنوز هم سخت و دشواره، اما میدونم که رسیدن نشدنی نیست.
قمرالملوک وزیری با نام اصلی قمرخانم سید حسینخان متولد سال ۱۲۸۴ در تاکستانه. وقتی که حدودا ۲ ساله بود پدر و مادرش رو از دست داد و مادربزرگش که روضهخون زنان درباری بود، سرپرستی قمر رو به عهده گرفت. وقتی که کودکی بیش نبود همراه مادربزرگش به مجالس عزا میرفت و با شور و نوای کودکانه و صدای خوشش مجلس رو به یک کنسرت موسیقی تبدیل میکرد. حتما خیلی از شما اسم یا صدای قمرالملوک وزیری رو شنیدید. شاید آواز و صداشون برای ما دل نشین و خاطره انگیز باشه ولی خوب، خوبه که بدونیم برای این که ما امروز صدای ایشون و خوانندههای زنی که بعد قمرالملوک وزیری اومدند رو بشنویم، مسیرهای بسیار سختی پیموده شده. وقتی که جوون بود تو یه مجلسی یکی از سرشناسان تهران به نام بحرینی صدایش رو شنید و قمر رو با نوازنده مطرح تار، مرتضی نیداود آشنا کرد. در اون زمان، اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوی، زنان از بسیاری از حقوق اولیه هم محروم بودند و فکر این که یک زن خواننده بشه برای جامعه غیر قابل باور بود. بعد از آشنایی با ردیفهای موسیقی ملی و کسب تجربیات فراوون با استادان موسیقی در اون زمان، قمر رفته رفته مشهور شد. زمان زیادی نگذشت تا این که شهرت قمر زیاد شد، طوری که کمپانی هیزمسترزویس برای ضبط صدای ایشون دستگاه صفحه پر کنی به تهران آورد. ۲۰۰ صفحه حدودا از صدای ایشون در کمپانیهای مختلف وجود داره.
و اما شهرت قمرالملوک فقط برای صدای جادوییش نبود. قمر نخستین کنسرتش رو در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل برگزار کرد. در بعضی روایتها اومده که چند شب قبل از کنسرت معروف گراند هتل چند نامه تهدید آمیز برای ایشون فرستاده بودند. نزدیکان و همراهاش هم بهش هشدار داده بودند که مذهبیون با کسی سر شوخی ندارند و هرچه می گویند باید عمل کند. ولی گوش قمر بدهکار این حرف ها نبود. حتی نظمیه ازش تعهد گرفت که بی حجاب اجازه خوندن نداره. همون طور که میدونید تو اون زمان زنان اگر بدون چادر به بیرون از خونه میومدند، دستگیر و زندانی میشدند. با همه این شرایط اما قمرالملوک وزیری کنسرتش رو بیحجاب و نقاب برگزار میکنه و با عزم جزم در برابر واپسگرایان می ایسته و صحنه رو از آن خودش میکنه. شعرهایی که قمرالملوک وزیری میخوند اغلب برای شاعران به نامی مثل بهار و ایرج میرزا بودند یکی دیگه از ویژگیهای کنسرت های قمرالملوک وزیری این بود که وابسته به تهران نبود و بیشتر شهرستانیها هم تو شهرهای مختلف میتونستند صدای ایشون رو بشنوند.
جالبه بدونید که ایشون اولین زنی بودند که آهنگهایی که میخوندند مضمون سیاسی و اجتماعی داشته و معتقد بودند هنر و موسیقی فقط برای اشراف و قشر ثروتمند نیست و هنرشون رو به تمام هنردوستان عرضه میکردند. همین طور سود بسیاری از کنسرتهاشون صرف امور خیریه میشد. قمرالملوک وزیری صاحب ۱۲ فرزندخوانده بود که تو پرورشگاه نگهداری میشدند و خرج اونها هم از همین کنسرتها به دست می آورد. هنر و دانش قمر در موسیقی ایران بی نظیر بود، ولی به نظر من چیزی که باعث سربلندی نام ایشون میشه، نقش پررنگش در فرآیند آزاد سازی زنانه. قمرالملوک وزیری راه دشوار و سخت آواز زنان در ایران رو تا قبل از انقلاب اسلامی هموار کرد و به بسیاری از زنان شجاعت و قدرت اینو داد تا از حقشون دفاع کنند.
در آخر قمرالملوک وزیری در سال ۱۳۳۸ بر اثر سکته مغزی در شمیران در گذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.