تیپ تیپی در تبریز
بچهها میدونین تبریز به چه شهری معروفه؟ میدونین چجور موزههایی داره؟ چه بناهای جالبی داره؟ نویسنده مشهور تبریزی میشناسین؟ تیپ تیپی در تبریز راجع به همه اینا با شما صحبت میکنه.
***
دوستای خوب من حالتون چطوره؟ من که حالم خیلی خوبه. اینقدر توی سفرهام بهم خوش میگذره که نگو. الانم اومدم یکی از بزرگترین شهرهای ایران توی شمال غربی این سرزمین. شهر قشنگ تبریز.
بچهها معروفه که میگن شهر تبریز شهر اولین هاست. اولین مدرسه کر و لال ها، اولین کتابونه عمومی، اولین کودکستان به شکل جدید، و چند تا چیز دیگه در این شهر بوده.
خب بیاین با هم بریم به یکی از معروفترین جاهای تبریز.
من اومدم به محلی به اسم مقبره الشعرا. یک آرامگاهی که بیشتر از ۴۰۰ شاعر و ادیب از چند صد سال پیش تا الان در اون مدفون هستن. وای که چه بنای زیبایی داره. بذارین برم داخلش ببینم چه خبره. اووو بچهها داخلش هم فضایی شبیه موزه با عکس یک سری از شعرا و شعرهاشون و کتابهاشون هست. معلومه که از قدیم این شهر هنرمندای زیادی داشته. صحبت از موزه شد، من راه یک موزه دیگه تو شهر تبریز رو هم یاد گرفتم و الان اومدم. موزه قاجار. یک خونه و عمارت قدیمی هست با حیاط پر از گل که وقتی واردش میشی انگار داری تو زمان سفر میکنی و اومدی به دویست سال پیش در دوران قاجار… بچهها وقتی شما دیدن یک بنای تاریخی میرین، به چه چیزایی دقت میکنین؟ مثلا توی این عمارت مدل پلههای ورودیش، درها و پنجرههای چوبیش، شیشههای رنگی پنجرهها، ستونهای خونه و کلی چیزای دیگه که وقتی وارد موزه میشی میبینی همه و همه رو میشه با دقت دید و از زیبایی و ظرافتش لذت برد.
وای بچهها از هولم نزدیک بود بیفتم تو استخر. هه هه هه… بس که جای جالبیه اینجا. اینجا باغ ایل گلی هست. تصور کنین یک استخر بزرگ پر از آب رو که وسطش مثل جزیره یک بنای بزرگ هست به اسم عمارت کلاه فرهنگی. اگه به تبریز اومدین اینجا، بیاین حتما که کلی امکانات تفریحی دیگه هم داره دور تا دور استخر. دارم بالای شهر تبریز پرواز میکنم… میخوام ببینم بچههای تبریزی رو کجا میتونم پیدا کنم. ممم… آها اون پایینه، یک ساختمونیه که مثل اینکه یک مرکز فرهنگی و هنریه برای بچهها فکر میکنین توش چیکار میکنن؟ بیاین بریم ببینیم… کنار پنجره نشستم، بذارین با نوکم یکم پنجره رو باز کنم… آها خب به به… اینجا چند تا بچه نشستن و یک بزرگتری کنارشون هست. ولی یکی از بچهها میخواد یک چیزی بگه… سسس گوش کنین… بچهها این دوست تبریزی که با زبون ترکی صحبت میکرد. میگفت که …
چه جالب بود نه؟
وای اگه بدونین کجا اومدم. من از شهر تبریز بال زدم و بال زدم تا رسیدم به یک روستایی در نزدیکی این شهر به اسم کندوان. خونههای اینجا تو دل صخرههای کوه درست شده و شبیه کندوی زنبور عسل تو کوه هست. اگه گفتین کدوم کوه؟ کوه سهند. همون کوهی که خیلی بزرگ و خیلی قشنگه و بهش میگن عروس کوههای ایران. من اومدم الان بالای یکی از خونههای مخروطی این روستا نشستم. خیلی خونههای جالب و قشنگین که لابلای این صخرهها درست شدن.
خب رفقای خوب، هم من دیگه خسته شدم و باید استراحت کنم، هم وقت خداحافظی رسیده. قبلش بگم که اومدین تبریز از نوقا و باسلوق و باقلوا و قرابیه و بقیه سوغاتیهای تبریز غافل نشین که خیلی خوشمزهان… به به… اگه گفتین دیگه تبریز چه سوغاتیهایی داره؟ این سوال امروز منه از شما، غیر از این سوغاتیهایی که گفتم اسم چند سوغاتی دیگه تبریز رو برای من بفرستین، باشه؟ خب خیلی به من خوش گذشت تو این شهر، ایشالا به شما هم با شنیدن این قسمت خوش گذشته باشه. تا سفر بعدی خدانگهدارتون