بررسی مقالههای «چگونه از وابستگی متقابل فرار کنیم» نوشته مکینا ریورز و «گفتگوی یک دوقلو قبل از تولد» نوشته کیتی رومن.
***
فرزاد: دوستان عزیز، سلام. من فرزادم.
پریسا: و من هم پریسا.
فرزاد: در ده دقیقهای که امروز با شما هستیم خلاصه دو مقاله دیگه از وبسایت بهائی تیچینگز رو تقدیمتون کنیم.
پریسا: مقاله اول برنامه امروز عنوانش هست «چگونه از وابستگی متقابل فرار کنیم» نوشته مکینا ریورز.
فرزاد: و مقاله دوم «گفتگوی یک دوقلو قبل از تولد» نوشته کیتی رومن.
پریسا: دوستان ازتون دعوت میکنیم ما رو تا انتهای برنامه امروز همراهی کنید و نظراتتون رو هم به آدرسی که در انتهای برنامه اعلام میکنیم برای ما بفرستید. همونطور که در ابتدای برنامه اعلام کردیم امروز مقاله «چگونه از وابستگی متقابل فرار کنیم» نوشته مکینا ریورز رو مرور میکنیم.
فرزاد: خودمونیم تا حالا از مکینا مقالههای زیادی معرفی کردیم.
پریسا: دلیلش اینه که از نویسندههای فعال وبسایت بهائی تیچینگز هست. به تازگی از دانشگاه کلمبیا در رشته مددکاری اجتماعی فارغالتحصیل شده و از دانشگاه اموری نیویورک هم مدرک روانشناسی گرفته.
فرزاد: خوب اول از همه برای شنوندهها بگیم منظور از وابستگی متقابل چیه.
پریسا: راستش فهمش برای خود من هم هنوز مشکله. به همین دلیل لازم بود برم کمی تحقیق کنم و ببینم وابستگی متقابل یعنی چی و علائم رفتاریش چیه؟
فرزاد: خب، چی دستگیرت شد؟
پریسا: اینجور که من متوجه شدم خصوصیات کسی که وابستگی متقابل داره از این قراره: کسی که از لحاظ عاطفی به دیگران وابسته هست. اینجور افراد اعتماد به نفس پایینی دارن، همیشه به دنبال این هستن که دیگران رو از خودشون راضی و خوشحال نگه دارن، بین عواطف خودشون و دیگران مرز مشخصی نمیتونن بکشن و به همین دلیل خودشون رو مسئول عواطف دیگران از جمله خوشحالی یا ناراحتیشون میدونن. این افراد از اینکه از طرف دیگران مورد قضاوت قرار بگیرن یا پذیرفته نشن و یا اشتباه کنن میترسن و دچار اضطراب میشن و همین اضطراب ممکنه به عصبانیتشون منجر بشه.
فرزاد: خیلی از ماها در روابطمون با دیگران بعضی از این خصوصیات رو به صورت کم رنگ یا پررنگ احساس کنیم.
پریسا: درسته. اما نکته اصلی که باید توجه کنیم اینه که وابستگی متقابل وقتی رخ میده که ما در رابطهای با شخص دیگه هستیم و فکر میکنیم اون فرد بدون ما نمیتونه تصمیمگیری کنه.
فرزاد: یه کم پیچیده شد.
پریسا: گفتم که. اول اینکه وابستگی متقابل رو با پشتیبانی کردن از دیگران نباید قاطی کنیم. همراه و پشتیبان دوستانمون بودن و همفکری کردن با وابستگی متقابل فرق میکنه. چرا که وقتی ما با دوستانمون همراه و همدل هستیم و باهاشون همفکری میکنیم، مرزها و فاصلهها رو هم رعایت میکنیم و فکر نمیکنیم که اونها بدون ما نمیتونن تصمیم بگیرن یا حتما باید اون توصیهای رو که ما بهشون کردیم انجام بدن. اما در وابستگی متقابل فرد فکر میکنه که طرف مقابل بدون کمک او قادر به تصمیم گیری نیست.
فرزاد: بذار ببینم وابستگی متقابل یا دوطرفه را درست فهمیدم یا نه. مثلا فرض کنیم یک نفر کمک یا راهنمایی بخواهد. وقتی برای کمک یا راهنمایی سراغ ما بیاید، این میشه یک طرف وابستگی. حالا بعد از همفکری اگر توقع داشته باشیم که آن شخص حتما پیشنهاد و نصیحت ما را به کار ببرد، یا حتما از پیشنهاد ما خوشش بیاید، این می شود وابستگی دوطرفه یا متقابل. منظور اینه؟
پریسا: فکر میکنم. من هم اینطوری متوجه شدم.
فرزاد: خوب راهحلی که مکینا توصیه میکنه چیه؟
پریسا: جوابش ساده است باید خودمون رو از این چرخه بکشیم بیرون. چون اگر همش به دنبال رضایت دیگران باشیم، فکر میکنی هیچوقت بتونیم به آرامش درونی برسیم؟ و دوم همونطور که در آموزههای بهائی هم آمده برای اینکه بتونیم دیگران رو دوست بداریم باید خوبیهاشون رو ببینیم. اگر همش دنبال پیدا کردن اشتباهاتشون باشیم و بخواییم اونها رو درست کنیم، نه به آرامش درونی میرسیم و نه میتونیم دیگران رو با تمام وجود دوست داشته باشیم.
فرزاد: موضوع کمی پیچیده هست. در حقیقت مرز بین تشخیص اینکه کی داریم به دیگران کمک میکنیم و کی دچار وابستگی متقابل شدیم خیلی باریک هست و شاید قدم اول این باشه که بتونیم تشخیص بدیم در رابطهای که هستیم وزنه کدوم یکی بیشتره. اگر وزنه وابستگی مشترک بیشتره، سعی کنیم اون رو به حالت متعادل برگردونیم و سعی کنیم بیشتر همدلی و همراهی کنیم.
…