قسمت ۱۶

مقالهی اول با عنوان «چرا باید بین عقل و ایمان تعادل برقرار کرد»، نوشتهی جِی اِلِینا پالمر و مقالهی دوم با عنوان «مرزهای باز چگونه خواهد بود» نوشتهی دیوید لنگنس.
***
پریسا: سلام و صد سلام به شنوندگان مجموعه برنامهی آموزههای نو. از اینکه شنوندهی این برنامه هستید ممنونیم. من پریسا هستم و به همراه همکارم
فرزاد: فرزاد
پریسا: این برنامه رو تقدیمتون میکنیم.
فرزاد: امروز روز وفای به عهده.
پریسا: در دو تا از برنامههای قبل فرصت نشد که هر دو مقالهای را که قول داده بودیم معرفی کنیم.
فرزاد: بنابراین امروز طبق وعدهای که داده بودیم میخواهیم آن دو مقاله را با شما مرور کنیم.
پریسا: مقالهی اول با عنوان «چرا باید بین عقل و ایمان تعادل برقرار کرد»، نوشتهی جِیاِلِینا پالمر.
فرزاد: و مقالهی دوم با عنوان «مرزهای باز چگونه خواهد بود» نوشتهی دیوید لنگنس.
پریسا: امیدوارم حداقل در برنامهی امروز فرصت کنیم که هر دو! مقاله را معرفی کنیم.
فرزاد: دوستان تا انتهای برنامهی امروز با ما باشید.
فرزاد: «چرا باید بین عقل و ایمان تعادل برقرار کرد»
پریسا: این عنوان مقالهی اول ماست که آن را جِیاِلِینا پالمر نوشته.
فرزاد: گرچه در فصلهای قبلی برنامهمون از جِیاِلِینا پالمر مقالههایی داشتهایم و معرفیاش هم کردهایم، اما برای یادآوری بد نیست برای شما شنوندههای عزیز بگوییم که این نویسنده کیه و چکار میکنه.
پریسا: جِیاِلِینا پالمر اصلاً آمریکایی هست و در جوانی با شوهرش بهکانادا مهاجرت کرده. او کتابی نوشته با عنوان «مسیر فردی، قدمهای عملی». او همچنین به تعلیم و تربیت علاقه داره و در این زمینه هم فعالیتهایی انجام داده و میده.
فرزاد: خوب چی شد که این مقاله رو انتخاب کردی: «چرا باید بین عقل و ایمان تعادل برقرار کرد»؟
پریسا: احتمالا تو هم مثل بعضی شنوندهها فکر میکنی که موضوع تکراری هست و قبلاً راجع بهش گفتیم. اما چیزی که توجه من رو جلب کرد مقدمهی مقاله بود.
فرزاد: پس میخوای فقط مقدمهاش را بگو!
پریسا: نه مقدمهاش توجهام را جلب کرد و بقیهاش هم به نظرم جالبه.
فرزاد: البته این را شنوندهها باید بگویند. خب، پس از مقدمه شروع کن.
پریسا: جِیاِلِینا مقالهش رو با این مقدمه شروع میکنه که چند وقت پیش به یک نمایش شعبدهبازی رفته بوده و بعد از مدتی متوجه میشود که بیشتر حواسش به تماشاچیهاست تا شعبدهباز.
فرزاد: حتماً به خاطر عکسالعملهاشون.
پریسا: بله و متوجه دو دسته واکنش میشه:
فرزاد: حتماً بچهها و بزرگترها
پریسا: دقیقاً. بقیهش رو بگم یا تو حدس میزنی؟
فرزاد: نه خواهش میکنم. بفرمایید.
پریسا: میگه بچهها در لحظه بودند، به کار شعبدهباز خیره میشدن و ازش لذت میبردن. اما بزرگترها به سرعت به دنبال چرا و چطور بودند.
فرزاد: بله این مشکل بزرگترهاست که هیچوقت نمیتونن از چیزی لذت ببرن.
پریسا: البته تو به شوخی گفتی اما این دقیقاً همان نکتهی مهمیه که در مقاله به زودی بهش میرسیم.
فرزاد: خب، حالا ربط این نوع واکنشها به علم و دین چیه؟ منظورش این است که در دین ما مثل بچهها مات و مبهوت و شیفتهی پدیدهها میشویم و در علم مدام دنبال دلیل و منطقیم؟
پریسا: فکر میکنم منظورش همینه. جِیاِلِینا میگوید این دو جور واکنش افراطی است و هنوز خیلی از ماها نتونستیم بین فکر و عمل و یا علم و دین تعادل برقرار کنیم.
فرزاد: بعنی یا بعضیهامون بیش از حد شیفتهی دین شدیم که علم و عقل رو ازش جدا کردیم یا انقدر شیفته علم و عقل شدیم که جنبهی تجربهی روحانی دین رو فراموش کردیم؟
پریسا: دقیقاً. مثل عکسالعمل بزرگترها و کوچکترها با شعبدهباز و ترفندهاش. همونطور که در لحظه جذب شعبدهبازی میشیم، باید یادمون باشه که دلیل علمی و منطقیای پشت این ترفند هست.
فرزاد: و این نکته، یا حداقل بخشی از آن، مطابق با این آموزهی بهائی است که دین باید مطابق علم و عقل باشه.
پریسا: درسته. و در ضمن نباید اصل تعادل یادمون بره چون در این زمینه هم نقش مهمی دارد و هم به سلامت روح و فکرمون کمک میکنه.
مقالهی دوم: «مرزهای باز چگونه خواهد بود» نوشتهی دیوید لنگنس.
فرزاد: دوستان امیدواریم قسمت اول برنامهی امروز رو پسندیده باشید. در ادامهی این برنامه مقالهی «مرزهای باز چگونه خواهد بود»، نوشتهی دیوید لنگنس را معرفی میکنیم.
پریسا: قبل از هر چیز معرفی نویسندهی مقاله: دیوید لنگنس روزنامهنگار هست و برای وبسایت بهائی تیچینگز و همینطور مجلهی پیست مقاله و نقد مینویسه. دیوید با همسرش در یکی از شهرهای شمال کالیفرنیا زندگی میکنه.
فرزاد: خب، برویم سراغ «مرزهای باز» که فکر میکنم به اندازهی طرفدارانش، مخالف دارد.
…
