قسمت ۱۳۴
امروز در صد و سی و چهارمین قسمت از پادکست هفت، به سخنرانی خانم شریل سندبرگ، مدیر ارشد در حوزه فناوری، گوش میکنیم که درباره دلایل حضور کمرنگتر زنان در پستهای مدیریتی صحبت میکنن. در ادامه آنیتا ما رو با کتاب انسان در جستجوی معنا آشنا میکنه
***
خوب، برای هر کدام از ما که در این سالن حضور دارد، اجازه بدهید بحث را با قبول این نکته شروع کنیم که ما خوششانس هستیم. ما در دنیایی که مادران یا مادربزرگان ما زندگی کردهاند، زندگی نمیکنیم، در شرایطی که امکان پیشرفت در شغل برای زنان بسیار محدود بوده است. و اگر شما در این سالن امروز حضور دارید، اکثر ما در دنیایی رشد کردهایم که حقوق اولیه انسانی را داشتهایم. و به نحوی عجیب، ما همچنان در دنیایی زندگی میکنیم که هنوز بسیاری از زنان در دیگر نقاط دنیا این حقوق انسانی را ندارند. اگر همه این نکات را هم کنار بگذاریم، ما همچنان مشکلاتی داریم، و این مشکلات جدی هستند. و مشکل اینجاست که زنان به ردههای بالای مشاغل مختلف در هیچ جای دنیا دست پیدا نمیکنند. آمار و اعداد برای ما واقعیت این داستان را مشخص بیان میکند. از یکصد و نود رییس دولت، تنها نه نفر آنها زن هستند. از همه نمایندگان مجلس در سرتاسر دنیا تنها سیزده درصد نمایندگان مردم را زنان تشکیل میدهند. در بخش شرکتها زنانی که در ردههای بسیار بالاهستند ، ردههای ارشد مدیریتی شرکتها و هییت مدیره، حداکثر پانزده یا شانزده درصد را زنان تشکیل میدهند. این اعداد از سال 2002 تا کنون تغییری نکرده و به سمت برعکس در حال حرکت بوده است. و حتی در بخشهای از دنیا که به قصد پولسازی شکل نگرفته مانند ارگانهای نیکوکاری، درست همان جایی که ما فکر میکنیم توسط زنان مدیریت و هدایت میشود، زنان حداکثر بیست درصد مدیران را تشکیل میدهند.
ما همچنین مشکل دیگری نیز داریم، که زنان با انتخاب سختتری مواجه هستند بین موفقیت شغلی و موفقیت در زندگی شخصی. تحقیق اخیر در آمریکا نشان میدهد که از بین مدیران ارشد متاهل، دو سوم از مردان متاهل بچه دارند و اما تنها یک سوم از زنان متاهل بچه دارند. سالها قبل من در نیویورک بودم، و مشغول بستن قراردادی تجاری بودم، و من در یکی از آن شرکتهای تجملی در نیویورک بودم که در آن حقوق زنان و مردان برابر است، تصورش را بکنید. و من در جلسه، که چیزی حدود سه ساعت طول کشید، و بعد از دو ساعت، به شکلی نیاز به یک استراحت بدنی بود، و همه برای رفتن به استراحت ایستادند، و مردی که جلسه را اداره می کرد به نظر میرسید که واقعا شرمنده است، و من متوجه شدم که او نمیداند که دستشویی زنان در دفترش در کجا قرار دارد. و من به دنبال وسایل بستهبندی شده در دفترش اتاق را از نظر گذرانیدم و تصور کردم که آنها تازه به این دفتر نقل مکان کردهاند، اما هیچ وسیله بستهبندی شدهای ندیدم. لذا پرسیدم، پس شما اخیرا به این دفتر نقل مکان کردهاید؟ میزبان پاسخ داد: نه، ما حدود یک سال است که اینجا هستیم. و من پرسیدم: میخواهید بگویید که من تنها زنی هستم که در یک سال گذشته برای عقد قرارداد به این دفتر آمدهام؟ او به من نگاه کرد و گفت: بله، یا شاید تنها کسی بودهای که نیاز به دستشویی رفتن داشتهای.
لذا سوال این است که ما چگونه باید این را حل کنیم؟ چگونه آمار زنان در سطوح بالا را تغییر دهیم؟ چگونه در این اعداد تغییر ایجاد کنیم؟ من مایلم که با گفتن این نکته شروع کنم که من درباره این صحبت میکنم – درباره حفظ کردن زنان به عنوان نیروی کار، چرا که من واقعا معتقدم این پاسخ ما است. در جامعه نیروی کار، در بخشی که درآمد بالا دارند، در میان کسانی که در ردههای ارشد حضور دارند، در میان مدیران ارشد 500 شرکت برتر فورچون، و یا همین تعداد پست در دیگر بخشهای جامعه، مشکل این است، آن طور که من متقاعد شدهام، که زنان از جمعهای مدیریتی کنار گذاشته شدهاند. همه در این باره زیاد حرف میزنند، و همه درباره انعطاف ساعات کاری و دادن مشاوره به جوانان و برنامهای که شرکتها در آن باید به زنان آموزش دهند، صحبت میکنند. من درباره هیچ کدام از این موارد یاد شده امروز صحبت نخواهم کرد. هر چند که میدانم همه آنها مهم هستند. امروز من روی این مطلب تمرکز میکنم که هر کدام از ما به تنهایی چه میتوانیم بکنیم. نیاز است که ما چه پیامی برای خودمان داشته باشیم؟
…