تواضع و فروتنی
در این قسمت، باران و فاران به همراه دوستانشون در کلاس درس هستند و در مورد این که چه کسی بهتر درس رو حفظ کرده صحبت میکنند. در ادامه معلم در مورد تواضع و فروتنی درس میدهد.
***
مربی: آفرین به همهتون، مثل همیشه عالی، چقدر هم خوب حفظ کرده بودین.
باران: من از همه بهتر بودم، مگه نه؟
پارمیس: ولی من خوب حفظ نکرده بودم.
فاران: منم یه اشتباه داشتم.
باران: کارن هم خیلی خوب حفظ کرده بود.
کارن: معلم مدرسهمون میگه، من همهچیو زود حفظ میکنم.
فاران: یعنی من و پارمیس خوب نبودیم سحر جون؟
مربی: شما همهتون خوب بودین، کاملاً مشخص بود که امروز همگی سعی خودتونو کرده بودین، این مهمه. بعدشم، یادتون نره که قرار نیست همه مثل هم باشن و یه جور حفظ کنن.
پارمیس: خوب من دو بار یادم رفت ولی کارن همهشو حفظ بود.
فاران: راست میگه، بارانم خوب حفظ بود.
مربی: بچهها اصلاً نباید خودتونو با هم مقایسه کنین. خدای مهربون به هر کدوم از ما یه استعدادایی رو داده که همهشون خوب و عالیان. ما باید به همدیگه کمک کنیم، باید سعی کنیم خودمون و دوستامون، روز به روز پیشرفت کنیم.
کارن: سحر جون درس امروزمون چیه؟
مربی: درس امروزمون در مورد تواضع و فروتنیه.
باران: درس امروزمون خیلی سخته.
فاران: آره، خیلی سخته. سحر جون! نمیشه یه درس دیگه رو بگین که آسون باشه؟
مربی: اتفاقاً تواضع و فروتنی خیلی آسونه، ولی از اون صفتاییه که خیلی خیلی مهمه. ممکنه هر کدوم از ما تو یه کار خاصی خیلی وارد باشیم، فروتنی یعنی این که خودمونو از بقیه بهتر ندونیم، یعنی اگه کاری رو انجام میدیم از خودمون تعریف نکنیم، یا حتی منتظر تعریف بقیه نباشیم. فروتنی قلب ما رو پر از شادی میکنه، باعث میشه ما با هم دوست باشیم و به هم کمک کنیم. بچهها، تواضع و فروتنی هم یکی دیگه از اون صفتاییه که باعث میشه قلب پاکی داشته باشیم.
فاران: یعنی از صداقت هم مهمتره؟
مربی: فاران جون دقیقاً مثل صداقت مهمه. بچهها بگین بیینم، یادتونه تا حالا چه صفتایی رو خوندیم که برای داشتن قلب پاک لازمه؟
باران: بخشش و سخاوت.
کارن: عشق و محبت، صداقت.
پارمیس: فداکاری، خلوص.
فاران: شادی و عدالت.
مربی: آفرین به همهتون. اینا صفاتی بودن که تا حالا خوندیم و میدونیم که واسه داشتن یه قلب پاک، کلی از فضیلتها و صفات خوب دیگه رو هم باید داشته باشیم.
باران: مثل چی؟
مربی: مثل موضوع امروز. درس امروزمون راجع به چی بود؟
بچهها: آها، تواضع و فروتنی.
مربی: دقیقاً. خوب بچهها، قبل از این که بیشتر راجع به تواضع و فروتنی صحبت کنیم، بیاین به یه سرود قشنگ از عمو پیمان گوش بدیم.
پارمیس و باران: آخ جون سرود.
…
پارمیس: سحر جون امروز بازی و نقاشی هم داریم؟
کارن: مسابقه هم داریم؟
باران: داستان و کاردستی نداریم؟
مربی: بچهها درسته که همهی اینا برنامههای کلاسمونه ولی شاید نشه تو هر جلسه به همهشون برسیم.
فاران: تازه یه برنامه خیلی مهمو هم یادتون رفت.
مربی: سرود رو که شنیدیم. آها کار گروهی منظورته فاران جون؟
فاران: نه، پذیرایی. قسمت مهم تغذیه رو یادتون رفت.
مربی: از دست شما.
مربی: خوب حالا میخوام ازتون یه سوالی بپرسم. گفتیم که وقتی یه کار خوب و باارزشی انجام میدیم، نباید از خودمون خیلی تعریف کنیم و یا منتظر تعریف بقیه باشیم. حالا بگین ببینم، در روز، چه تو خونه چه تو مدرسه، یا هر جای دیگهای، چه کارهایی انجام میدیم که ممکنه منتظر تشویق باشیم؟ یا این که دوست داشته باشیم از خودمون و کارمون تعریف کنیم؟
باران: مثلاً وقتی به مامان و بابامون کمک میکنیم.
کارن: یا وقتی تو امتحان بیست میگیریم.
مربی: دقیقاً، خیلیا اینجور مواقع منتظر تشویقن.
پارمیس: سحر جون، خواهر من تو ریاضی یکم مشکل داشت، ولی با کمک معلمش خیلی خوب تمرین کرد و تو امتحان هفته پیش نمرهی خوبی گرفت، اما اصلاً از خودش تعریف نمیکنه.
فاران: سحر جون منم بگم؟
مربی: بگو عزیزم.
فاران: طبقه بالای خونه ما، یه آقای پیری زندگی میکنه که وقتی از پلهها میخواد بره بالا نفسش میگیره، همیشه خریداشو میذاره پایین جلوی در تا یکی کمکش کنه. بابام همیشه بدون این که آقاهه متوجه بشه وسایلشو میبره بالا میذاره جلوی در خونهشون. البته دیروز من بردم.
مربی: آفرین بچهها. چه مثالای خوبی زدین، معلومه معنی تواضع و فروتنی رو متوجه شدین. البته یه چیزی رو نباید یادمون بره، تواضع فقط کمک کردن به دیگران نیست، ما بعضیوقتا میتونیم با فروتنی از بقیه درخواست کمک کنیم.
…