پدر و مادرم شیوه زندگی عشایری داشتن … باید با خانوادههای ارتشی که از جاهای دیگه آمریکا اومده بودن آلاسکا، زندگی میکردیم … هممون شکه شده بودیم از جایی که برای آب کشیدن از چاه باید کلی زحمت میکشیدیم به جایی رفته بودیم که همه چی ساده و آسون در اختیارمون بود و ازمون توقع میرفت به شکل خاصی رفتار کنیم. خیلیامون به شدت افسرده شدیم … اما این اتفاق باعث شده که بتونم دنیا رو به شکل واحد ببینم و متوجه بشم که ما فراموش شده و رها شده نیستیم … داستان سونیا مری ونت این هفته در مثل نسیم.
قسمت های دیگر این برنامه