رویات رو باور کن
در این قسمت قرار است با والت دیزنی و قسمتی از زندگی ایشون و کارهای ارزشمندی که برای دنیای کودکان و انیمیشن انجام دادند بیشتر آشنا بشیم.
***
تا به حال به جهانی از احساسات که تو ذهن و روحمون زندگی میکنند فکر کردید؟ خاطرات و احساساتی که با یک موسیقی، با یه تصویر، یا یه عطر تو ما جون میگیرند و زنده میشند و گاهی هم ما رو به گذشته میبرند، جایی که حتی یه یاد آوردنش هم برامون سخته. یک سری از این زنده شدنها و احساسات تو ما مشترکه. معمولا تو بچگی شاید هممون تجربش کردیم، مثل چای شیرین مامان بزرگ یا توپ چهل تیکهای که تو کوچه افتاده یا صدای برنامه کودک که سر یه ساعت خاصی تو خونه خیلیهامون میپیچید.
حالا به این فکر کردید که هر کدوم از اینها یک خالقی داشتند، کسایی که با خلاقیتشون، با ایدهها و نوآوریشون جهان زیبای کودکیمون رو قشنگتر کردند. درسته تو این قسمت میخوایم راجع به کسی بشنویم که سازنده تصویر و خاطرات مشترک تو خیلی از بچههای جهان شد.
والتر الیاس دیزنی در ۵ دسامبر۱۹۰۱ تو شیکاگو به دنیا اومد. خانواده اون ایرلندی بودند و تو کانادا زندگی میکردند و به خاطر مشکلات مالی به آمریکا مهاجرت کردند. پدر والت رفتار خوبی با بچهها و همسرش نداشت. مشکلات خانوادگی و مالی انقدر زیاد بود که باعث شد تا برادرهای والت از خونه فرار کنند. میدونید گاهی مشکلات میتونند ما رو از پا در بیارند، ولی گاهی هم میتونند باعث بشند که مصممتر به دنبال رویاهامون بریم و به حقیقت تبدیلش کنیم. درست مثل والت دیزنی که هممون احتمالا برای یک بار اسمشو شنیدیم. والت دیزنی تو دوران مدرسه بود که با تئاتر و سینما آشنا شد و در کنارش به خاطر علاقه زیادی که به نقاشی داشت تو کلاسهای مختلف نقاشی و تصویرگری شرکت میکرد.
اولین شغل والت پخشکننده روزنامه تو شرکت پدرش بود. دوران کارآفرینی والت از همون سالهای کودکی شروع شد. اون هیچ وقت از کار زیاد برای تحویل روزنامه شکایت نمیکرد. بهعلاوه، مشتریان جدیدی که برای دریافت روزنامه ثبتنام میکردند رو از پدرش مخفی میکرد و درآمد اونها رو برای خودش پسانداز میکرد. والت با خرید روزنامه از مراکز اصلی، توزیع سودش رو هم بیشتر میکرد و بدینترتیب، اولین نشونهها از هوش تجاریاش رو نشان داد. والت قبل از این که والت دیزنی مشهور و معروف دنیا بشه شغلهای زیادی داشت. از راننده آمبولانس صلیب سرخ تو جنگ جهانی اول تا کاریکاتوریست روزنامه سیاسی. تا اینکه تو یه استودیوی تبلیغاتی با کارتونیستی به نام اوب ایورکس آشنا میشه. اون ها شرکتی تاسیس میکنند که کارهای گرافیکی و تصویری انجام میداد. شرکتشون باعث شد تا هر دو درآمد مناسبی داشته باشند.
در نهایت در سال ۱۹۲۰، والت دیزنی از شرکتش خارج شد. او شرکت روبه اوب ایورکس سپرد و مسیر جدیدی برای ادامه زندگی در پیش گرفت. والت دیزنی در ۱۸ می ۱۹۲۲، شرکت لفوگرام رو تأسیس کرد تا انیمیشن بسازه. با وجود کسب شهرت فیلمهای کوتاه والت، او درآمد چشمگیری از فروش آنها کسب نکرد؛ درنتیجه، شرکتش تا مرز ورشکستگی پیش رفت. والت به دلیل ورشکستگی شرکتش رو فروخت و فقط یک دوربین و یک کپی از بهترین اثرش، یعنی «آلیس در سرزمین عجایب» را حفظ کرد. فقر به قدری در سالهای ورشکستگی به والت فشار آورده بود که او حتی لباس مناسب نیز برای شرکت در جلسه با مشتریانش را نداشت.
با گذشت زمان، والت دیزنی پس از پساندازی جزئی از فیلمهای تبلیغاتی و عکاسی برای روزنامههای محلی، تصمیم گرفت کانزاسسیتی را به مقصد هالیوود ترک و استودیوِ انیمیشن خودشو در اونجا تأسیس کنه. اون پیش از ترک کانزاسسیتی، انیمیشن محبوبش، یعنی «آلیس در سرزمین عجایب» رو به پایان رسوند و حلقه اصلی فیلمش رو با خود به کالیفرنیا برد.
والت باور داشت که: «اگر شغلی برای من نیست، خودم یکی میسازم». استودیوی والت که در ۱۶ اکتبر ۱۹۲۳ میلادی تأسیس شد، و نام کمپانی «والت دیسنی» انتخاب شد. یکی از کارهای بزرگش آفرینش شخصیت کارتونی با نام «میکی ماوس» بود که مطمئنم هممون به خوبی میشناسیمش.