وقتی یکی از عزیزانت رو از دست میدی، بالاخره یه روزی مجبور میشی وسایلش رو جمع و جور کنی و این کار خیلی سخته و آدم رو یاد غم از دست دادن اون شخص میندازه. دبی ساده لوحانه فکر میکرد که پدرش تا ابد زنده میمونه و کنارشه. حالا مجبور بود وسایل پدرش رو جمع و جور کنه. اون روز اتفاقات جالبی براش رخ داد.
قسمتهای دیگر این برنامه