ثروتمندترین مرد جهان
در این قسمت قرار است بیشتر با بیل گیتس و کارهای ارزشمندی که برای جهان کرده آشنا بشیم.
وقتی پسوند “ترین” آخر اسم و ویژگی آدمها میاد، سریع تو ذهن شنونده این فکر ایجاد میشه که لابد این آدم یک فرق بزرگ با بقیه داره …
شاید خیلی از این “ترین ها” آرزوی خیلی از ما باشه. شاید هم به این فکر کنیم که چطوری یکی میتونه باهوش ترین، یکی ثروتمند ترین یا یکی مشهورترین آدم جهان باشه.
آدمها میتونن صفات و ویژگیهای زیادی داشته باشند، آدمها می تونند اول و آخر اسمشون، لقبهای مختلفی بیاد که تا سالها بعد از مرگشون هم تو ذهن خیلیها بمونه. ولی داشتم به این فکر میکردم که پسوند “ترین” برای اسم هیچ کس نمیتونه ابدی باشه، شاید یک روز بعد شایدم ۱۰ سال بعد یکی دیگه بیاد و لقب مثلا ثروتمندترین زن دنیا رو از آن خودش کنه.
اصلا نمی خوام بگم که بهترین بودن تو جهان ارزش کمی داره، بیشتر این آدم ها برای رسیدن به بالاترین مقامها و درجهها تلاش کردند، مشهور شدند و اسمشون رو تو خاطر خیلی از ماها ثبت کردند. ولی داشتم فکر میکردم هر کدوم از ما آدمها تو محیطهای مختلفی بزرگ شدیم، امکانات و شرایطمون کاملا با هم فرق داشته، بعد به این فکر کردم که ما در یک صورت میتونیم به صورت ابدی، “ترین” رو پسوند اسممون کنیم اونم وقتی سعی کنیم بهترین خودمون باشیم.
حتما خیلی از ما بعد از شنیدن ثروتمندترین مرد جهان، اسم بیل گیتس تو ذهنمون نقش میبنده. ویلیام هنری بیل گیتس سوم، از بزرگترین تاجرین و کارآفرینان دنیا است که تو سال ۱۹۵۵ تو یک خانواده نسبتا مرفه در سیاتل آمریکا به دنیا اومد.
مادرش ورزشکار و دانشجوی دانشگاه واشنگتون بود که حضور پر رنگی در فعالیتهای دانشجویی و خیریههای مختلف داشت.
رابطه بیل با مادرش خیلی نزدیک بود و همیشه با مادرش به کلاسها، مجامع و سازمانهای خیریه میرفت و حتی در سن خیلی پایین تو جلسات و جمعهای خیلی مهم مادرش رو همراهی میکرد.
عشق زیاد به مطالعه کتابهای مختلف و دانشنامهها قسمت زیادی از نوجوانی بیل گیتس رو پر میکرد و این شاید یکی از اصلیترین تفاوت های اون با هم سن و سال هاش میشد. تو همون دوران نوجوانی بود که خانواده کم کم نگران وجود افسردگی تو پسرشون شدند و همین باعث شد تا بیل رو به مدرسه خصوصی لیکساید بفرستند.
این مدرسه نقش خیلی مهمی نه تنها تو زندگی بیل گیتس بلکه تو کل جهان داشت، چون درست همون جا بود که بیل با رایانه آشنا شد. چون در لیکساید بود که یک شرکت رایانهای به مدیران مدرسه، پیشنهاد استفاده کردن دانشآموزان از رایانه رو داد. خود شرکت امکانات لازم را نیز فراهم کرد و به همین سادگی سرنوشت یک نفر و متعاقب آن میلیونها نفر دستخوش تغییر شد.
در همون مدرسه با پل آلن که دو سال از بیل بزرگتر بود دوست شد. هردوشون عاشق رایانه بودند و علایق مشترک، به نزدیک شدن اون ها کمک کرد.
تو سال ۱۹۷۰ وقتی که بیل فقط ۱۵ سال داشت به همراه پل کسبوکاری راه انداخت. یک برنامه رایانهای که رفت و آمد شهر سیاتل را نظارت میکرد.
فروش این نرمافزار ۲۰ هزار دلار سود داشت. این شد که آنها به فکر تاسیس شرکتی برای خودشون افتادند. ولی والدین گیتس اصرار داشتند که پسرشون وارد دانشگاه بشه؛ به امید این که اون هم راه پدر رو ادامه بده و وکالت بخونه.
بیل گیتس سال ۱۹۷۳ دیپلم ش رو در مدرسه لیکساید گرفت.
بیل گیتس بعد از اتمام دوره متوسطه، با نمره بالایی که داشت، به راحتی وارد دانشگاه بزرگ هاروارد شد؛ با این امید که بتونه وکیل بشه و آرزوی پدر و مادرش رو برآورده کنه. اما خب بیشتر وقتش رو پای رایانه آزمایشگاه میگذروند. هیچ رویه خاصی هم برای درس خوندن نداشت ولی خب هر طور بود واحدها رو پاس میکرد.
بیل گیتس در این مدت، ارتباط خودش رو با پل آلن حفظ کرد. پل بعد از سال دوم، دانشگاه واشنگتن رو رها کرد و برای کار در شرکت «هانیول» به شهر بوستن آمریکا رفت. در نهایت بیل هم در سال ۱۹۷۴ به او پیوست …