بخشی از کتاب آئین بهائی، نگرشی کوتاه به تاریخ و تعالیم. در این قسمت: پایه تعلیم و تربیت در آئین بهائی بر محبت نهاده شده است. پیشبرد محبت و تحکیم.
***
لزوم تحبیب، تشویق و پرورشِ حسِّ مسؤولیّت و انضباط در اطفال
پایهی تعلیم و تربیت در آیین بهائی بر محبّت نهاده شده است. پیشبرد محبّت و تحکیم رشتههای مودّت در اطفال مشروط به محبّت بدون قید و شرط والدین و ایجاد محیطی مأنوس و سرشار از الفت و صمیمیّت و اعتماد و اطمینان در خانواده است. حضرت عبدالبهاء به ویژه روی تشویقِ اطفال تأکید بسیار نمودهاند، از جمله اینکه «… مادر اگر از طفل حرکتِ ممدوحی بیند ستایش کند وتحسین نماید و تطییبِ خاطرِ طفل کند و اگر ادنی حرکتِ بیفایده صدور یابد، طفل را نصیحت کند و عتاب نماید و به وسائطِ معقوله حتّی زجر لسانی جزئی اگر لازم باشد مجری دارد ولی ضرب و شتم ابداً جایز نیست زیرا بکلّی اخلاقِ اطفال از ضرب و شتم مذموم گردد.» از جمله چالشهای امر تعلیم و تربیت در آیین بهائی استحکام رشتههای مودّت در اطفال و در عین حال تشویق و ترغیبِ آنان به حفظ نظم و انضباط در زندگی روزمرّه است. اینکه اطفال به امور و عاداتی خو گیرند که به رشد و تکامل بدنی، روحانی، ذهنی و اجتماعی ایشان بیانجامد، از مهمترین موازین تعلیم و تربیت در آیین بهائی به شمار میرود. اگر اطفال در سنین کودکی به حُسنِ اخلاق و کسبِ فضائل تربیت شوند و به عادات نیکو خو گیرند، بدیهی است که نفع فضائل اخلاقی و عادات پسندیده عاید خود آنان خواهد گردید.
والدین باید شهامت آن را داشته باشند که گاه در صورت لزوم به خواستههای طفل پاسخ منفی دهند و تسلیمِ کجخُلقی و بهانهگیری کودک نشوند. دیگر اینکه اطفال باید به نظم و ترتیب خو گیرند و رعایت حقوق دیگر اعضاء خانواده را بنمایند. مهمّ آن است که کودکان رفتاری را در پیش گیرند و عادت به روشی نمایند که برای تشکیل و تکمیل شخصیّتشان در آینده مفید باشد. آداب و رفتار خوش به ویژه اگر در سنین کودکی و نوجوانی آموخته شوند و اطفال به آن عادت نمایند قطعاً به روند مزبور تسریع خواهد بخشید. هر گاه فضایل اخلاقی و رفتار خوش جزء روحیّه و هویّتِ طفل شود و از بدیهیّاتِ طبیعت او به شمار آید، دیگر بیجهت نیازی به صرف قوا برای رفتاری خوش و مطلوب در آینده نخواهد بود و رفتار نامطلوب به خودیِ خود مجالی برای ظهور و بروز نخواهد یافت.
والدین باید رشد و تکاملِ نورِ چشمانشان را گام به گام و با نهایتِ دقّت زیر نظر گیرند و به آنها در موارد برخورد با موانع و مشکلات و تلاش خود اطفال برای دفع و رفع موانع اعتماد کنند. کودکان بیش از هر چیز از نتیجهی اعمال خود خواهند آموخت. اگر والدین به قابلیّت اطفالشان اعتماد کنند که استعداد رشد و تکامل را دارا هستند، همین اعتماد و اطمینان موجب خواهد شد که اطفال به قبول مسؤولیّت تن در دهند و مستقلّاً به اتّخاذ تصمیم پردازند.