عقاید دینی مردمان نخستین از لحاظ ویژگیها بسیار با یکدیگر تفاوت داشته و تقریبا هر قبیله صاحب عقاید مخصوص به خود بوده است. ولی هر چه زمان گذشته این تفاوتها کاهش یافته و رنگی از وحدت به تدریج در این پویش تکامل دیده میشود. باید گفت اگر چه بشر در آغاز به خدایان متعّدد اعتقاد داشته ولیکن به تدریج برخی از خدایان بر دیگر خدایان ترجیح یافتهاند و سرانجام دوران ترجیح نیز به سر آمده و آدمی به خدایی واحد اعتقاد نموده است. آثار این توحید اکنون در میان قبایل بومی قارّات مختلف جهان دیده میشود. به گفتهای محّققانهتر از لابلای عقاید خرافی و اوهام این قبایل رنگی از اعتقاد به حقیقت مطلق و وجود اعلی دیده میشود، البتّه کشف این نکته مستلزم پژوهش علمی دقیق است والّا در نگاه سطحی به اصطلاح آدمی در صحرای خرافات و اوهام این قبایل حیران و سرگردان میشود. در میان قبایل ابتدائی، مظاهر خدایان گوناگون غالبا به صورت ارواح متعّدد جلوه کردهاند و اگر چه این اعتقاد عموما از دید سطحی زمان ما جزو وهم و ُخرافه به نظر نمیرسد ولیکن لابلای آن عقاید مقدمات اعتقاد به مظاهر الهی دیده میشود. پس از گذشت هزارهها، روح اعظم بر ارواح دیگر غلبه مییابد و قبایل ابتدایی روحالقدس را واسطەی خلق جهان هستی مییابند و به نامهای گوناگون بهستایش و نیایش این روحالقدس یا روحالقدس میپردازند .جادوگران کم کم جای خویش را به مردانی روحانی میدهند که بهمدد نیروهای برتر میتوانیم بگوییم با فنون و شیوههای خاصّ مردمان را به اجرای مراسمی وا میدارند تا نفس سرکش آنان رام شود و به حیات جاوید دست یابند. همین فلسفه را در ادیان دوران یکتاپرستی میبینیم که عبادت برای رام کردن نفس سرکش نیز هست. ظهور عقاید دینی حتّی به شکل نخستینِ خود به واقع ظهور قدرتی عظیم بوده که سبب تکامل جامعەی انسانی گردیده است. آنها که عقیده به نیروهای برتر از جهان خاک را ترویج کردهاند به ظاهر از همان قبایل برخاستهاند ولیکن چگونه تنها آنان بر این واقعیّت دست یافتهاند مّعمایی است که به سادگی حل نمیشود. نه مدارک تاریخی در این باب داریم، نه کتابهای مقدّس آسمانی در این باب مطلب صریحی بیان فرمودهاند. آنچه که به استناد کتابهای مقدّس آسمانی میدانیم این است که دین قدیم است و از آغاز خلقت انسان دین نیز پدید گشته است ولیکن در آغاز همراه با خرافات و اوهام بوده و به تدریج حقیقت دین آشکار شد. یقینا، داستان خلقت فیالواقع داستان شگفتی است. به استناد بیانات مبارکەی حضرت بهاءاللّه مؤسس امر بهائی و حضرت عبدالبهاء مرکز عهد و پیمان حضرت بهاءاللّه، عاَلم وجود قدیم است و خالق بیمخلوق نمیتوانیم تصوّر کنیم. اگر چه حقّ ذاتاً مقدّم بر خلق است، هر دو قدیمند زماناً. ظهور انسان نیز در کیهان و نه کرهی زمین هم قدیم است و چون دین واسطەی نزول فیض از عالم حّق بر عالم خلق است وجود دین نیز قدیم است. به عبارت سادهتر، جهانِ هستی و نه کرەی زمین از نظر زمان قدیم است. انسان نیز در کیهان همیشه بوده است. دین نیز همواره از عالم حّق بهعالم خلق افاضه گردیده است. ولیکن ظهور انسان و به اصطلاح طلوع ستارەی دین در کرهی زمین حادث است یعنی صدها میلیون سال پس از تشکیل کرەی زمین انسان و دین در آن پدید گشته است. در این سلسله گفتارها بحث از ظهور انسان در کیهان و یا طلوع عقاید دینی در جهان هستی نیست. بحث از تاریخ تکامِل دین است در کرهی زمین. هدف ما این است که تاریخ دین را به گونهای که در کتابهای مقدّس آسمانی موجود، آمده است مطالعه نمائیم و دریابیم که اساس ادیان الهی یکی است و پیامبران آسمانی جمیعاً به جهت اتّحاد انسانی ظاهر گردیدهاند و این اتّحاد از اتّفاق قبایل آغاز شده و به سوی وحدت مطلق جامعهی جهانی میرود. هدف ما اینست که تکامل ادیان را دریابیم و توّجه داشته باشیم که در ادیان ابتدائی پیش از حضرت ابراهیم نیز رنگی از حقیقت دیده میشود و آدمی به هر حال از دوران چند خدائی و ترجیح به دوران توحید رسیده است و آنان که نخستین بار به ترویج یکتاپرستی پرداختهاند یقیناً انبیاء و اولیاء الهی بودهاند. بدیهی است که پیش از ادیان موجود جهان ادیان آسمانی دیگری پدید گشتهاند ولیکن همانطور که حضرت بهاءاللّه فرمودهاند: «نظر به طول مّدت و انقلابات ارض باقی نماندهاند.»
…
برای دانلود متن کامل این قسمت کلیک کنید.