بیان احوال ملاّ محمّدرضای محمّدآبادی یزدی
بهائیان ایران از همان آغاز ظهور حضرت بهاءالله مقررات مبارکۀ حضرتشان را به عرصۀ عمل آوردهاند و وجود خویش را به کمالات اخلاقی مزیّن کردهاند. از آقا غلامرضا خان طهرانی که به آیین بهائی مؤمن گشته بود روزی پرسیدند چه سبب گشت که بهائی شدی؟ اظهار نمود «تازیانه». گفتند مرادت چیست؟ گفت به هنگامی که بیگناه در زندان دولتی در طهران محبوس گردیده بودم شیخ رضای یزدی نیز در آن زندان بود و چون بهائی بود هر روز به دستور کامران میرزا نایبالسلطنه پسر ناصرالدین شاه او را شلاق میزدند، تازیانه میزدند. پیش خودم میگفتم این پیرمرد فاضل متقّی مگر چه کرده است که مستحقّ این عذاب است. به خود میگفتم این پیرمرد چگونه تحمّل این همه مشقات مینماید و تازیانههای تنسوز را بر بدن خویش میپذیرد و دست از این آرمان و کیش باز نمیگیرد. باید به حقیقت عظیمی دست یافته باشد که این چنین جانبازی مینماید.
برای دانلود متن کامل این قسمت کلیک کنید.