
یادتون هست که هفته پیش ما یک روزِ خانوادگیِ زمین داشتیم و برای جمع کردن زبالهها به طبیعت رفتیم؟ روز خوبی بود. هم به ما خوش گذشت هم به کره زمین. حالا توی این قسمت در مورد چیزهایی که یاد گرفتیم، صحبت کردیم. تازه من و ویززز فهمیدیم که همیشه نمیتونیم منتظر نتایج کوتاه مدت برای کارهایی که میکنیم باشیم و بعضی وقتها شاید اصلاً نتیجه کارهامون رو به چشم نبینیم. من و ویززز یک سوالی هم داریم، یعنی شماها توی دفترهای یادگیریتون چی مینویسید؟!
سپیدار: سلام سلام، حالتون چطوره؟
مامان: سلام بچهها، روزتون بخیر. خوبید؟ خوشحال و سلامت هستید؟
سپیدار: درود بر شما.
مامان: امروز 5 خرداد 1401 خورشیدی و 26 می 2022 میلادی است. به برنامه ما خوش اومدید.
سپیدار: یادتون هست هفته پیش خانواده ما یک تجربه جدید داشت؟!
مامان: روز خوبی بود.
سپیدار: ما معمولا در مورد روزهای جهانی و روزهایی که تو کشورمون مهم هستند حرف میزنیم. ولی هفته پیش یک کار خاص انجام دادیم، تصمیم گرفتیم روز خانوادگی زمین برگزار کنیم.
مامان: جاتون خالی. پیشنهاد میکنم با هر ترتیبی براتون ممکنه اجراش کنید. هم کلی خوش گذشت هم چیزهای جدیدی یاد گرفتیم.
سپیدار: ویززز میگه اوقات مان با خوشی بسیار طی شد. حقیقتا مصداق مزه مزه کردن تجربه خوشی از جهات متعدد بود. هم ما از مراودت و معاشرت با عزیزان محظوظ شدیم. هم کره زمین در این میان توجهی دریافت کرد و برکتی شامل حالش شد. ویززز واقعا دیگه این کلمات سخت بود. محظوظ یعنی چی؟
مامان: ویززز نوشته چنان که در فرهنگ فارسی عمید ذکر شده کلمه محظوظ به معنای بهره مند است.
سپیدار: آهان پس منظورت اینه که روز خوبی بود چون هم به ما خوش گذشت هم برای زمین کار خوبی کردیم! من خیلی موافقم.
سپیدار: مامان ویززز میگه حالا چه رخ خواهد داد؟
مامان: اممم متوجه سوال نشدم. دوباره میشه بگی؟
سپیدار: سوال منم بود. حالا چی میشه؟
مامان: حالا که آشغالهای کوه رو جمع کردیم؟
سپیدار: آره
مامان: کمک کردیم یک اکوسیستم کمی سالم تر بشه.
سپیدار: اممم خب توی ماجرایی که اون دفعه برای ما تعریف کردی، وقتی مردم با کمک هم ساحل رو تمیز کردند دوباره لاکپشتها تونستند اونجا زندگی کنند و یک عالمه لاک پشت کوچولو از تخم بیرون اومد.
مامان: اوهوم.
سپیدار: خب الان ما صبح زود از خواب بیدار شدیم و رفتیم تو این کوهپایه نزدیک خونمون و زبالهها رو جمع کردیم چه اتفاقی می افته؟
سپیدار: ویززز میگه آیا اگر هفته آینده به آن مکان بازگردیم تعداد پرندههایی که مشاهده کردیم بیشتر خواهند بود؟
مامان: آهان حالا فهمیدم در مورد چی صحبت میکنید. لازمه به این نکته فکر کنید کارهایی که در زندگی انجام میدیم دو دسته نتایج دارن، نتایج کوتاه مدت و بلند مدت. نتایج کوتاه مدت رو زودی میبینیم و برای دیدن نتایج بلند مدت باید خیلی صبر کنیم. مثلا چشمهاتون رو ببندید و به کاشتن درخت فکر کنید. یک نهال خیلی خیلی ظریف و کوچولو. دوست دارید درخت خیالی مون چه درختی باشه؟
سپیدار: درخت سپیدار… درخت توت.
مامان: به لیست علاقهمندیهای ویززز باید توت هم اضافه کنیم. فکر کنید باغبان چند سال با دقت از درختها مراقبت کنه بهشون رسیدگی کنه تا اگر درخت میوه هستند بالاخره به بار بشینند و میوه بدن یا بزرگ و تنومند بشن.
سپیدار: فهمیدم. درخت کاشتن کار طولانی مدته. منظورت اینه آشغال جمع کردن هم همین طوریه؟
مامان: آره. پاک کردن محیط زیست از آلودگی و حتی پاک نگه داشتنش یک کار طولانی مدته و نتایجش ممکنه سالها بعد دیده بشه. خیلی از تغییرات اکوسیستمها هست که به چشم ما نمیاد. مثلا توی خاک اتفاق میفته، یا به سلامت و طول عمر حیوانات و گیاهانی که اون جا زندگی میکنند مربوطه.
سپیدار: مامان ویززز میگه به نظرش داری میگی ما نباید منتظر باشیم فعلا اتفاق عجیب و خاصی بیفته. درست فهمیده؟
مامان: اوهوم. بعضی وقتها باید بعضی از کارها رو انجام بدیم حتی اگر نتیجه طولانی مدت داشته باشه. فکر کن، هیچ باغبونی درخت میوه نمیکاشت چون تا دیدن نتایجش باید خیلی صبر میکرد.
سپیدار: خیلی بد میشد. قبوله. ما کار درستی انجام دادیم ولی ممکنه نتیجهاش رو به این زودیها نبینیم یا اصلا نبینیم ولی به هرحال کارمون درست بوده و به زمین کمک کردیم.
مامان: کاملا درست گفتی. ویززز تو چی فکر میکنی؟
سپیدار: ویززز فعلا دفتر یادگیریهاش رو برداشته که این حرفها رو بنویسه.
مامان: چه خوب. به نظرم توی هر کاری که انجام میدیم نوشتن و فکر کردن به یادگیریها کمک میکنه تا دفعه بعد اون کار رو بهتر انجام بدیم.
