اولین خاطراتم از مادرم نیست، از کتک خوردن بخاطر خیس کردن جام از کساییه که سرپرستیم رو به عهده داشتن … پدرم میگفت باید انجیل رو بندازی تو آتیش … اگر دیر میجنبیدی یا با کمربند یا سیم یا شاخه درخت کتک خورده بودی … بعد از اون ماجرا دیگه نمیتونستم برم کلیسا و تصمیم گرفتم مسلمون بشم … مادرم یک شب قبل از تولد سه سالگی من تو تصادف کشته شد … این هفته قسمت اول از تجربه پر فراز و نشیب باربارا.
قسمت های دیگر این برنامه