برادر فوأد پاشا صدراعظم دولت عثمانی از سوی او تقاضا کرد که به حضور حضرت بهاءالله برسد و فرمان سلطان عبدالعزیز را شخصاً به آن حضرت ابلاغ نماید. حضرت بهاءالله قبول نفرمودند و به فرزندشان حضرت عبدالبهاء که در آن ایّام حدود بیست سال داشتند و نیز برادرشان ( یعنی برادر حضرت بهاءالله ) آقا میرزاموسی نوری امر فرمودند که برای اخذ فرمان سلطان با برادر صدراعظم ملاقات نمایند. پس از این ملاقات برادر صدراعظم فرمان سلطان را تسلیم حضرت عبدالبهاء نمود. همان روز لوح مبارک حضرت بهاءالله خطاب به سلطان عبدالعزیز صادر گردید. حضرت بهاءالله در این لوح مبارک خطاب به سلطان و وزرای او میفرمایند که به چه ستمی دست یازیدهاند و چگونه جمعی از مظلومان را آواره و دربدر کردهاند. بدانان میفرمایند مقامات و اموال دنیوی آنان را مغرور و چشم حقیقت بینشان را کور نموده است. زود است که قهرالهی بر آنان نازل گردد و عظمت ظاهریشان به ذلّت بدل گردد. این لوح وسیلۀ شمسی بیگ به عالی پاشا وزیر امور خارجۀ عثمانی تسلیم گردید.
برای دانلود متن کامل این قسمت کلیک کنید.