بخشی از کتاب آئین بهائی، نگرشی کوتاه به تاریخ و تعالیم. در این قسمت: از جمله تعالیم دیانت بهائی این است که همه افراد جامعه، اعم از فقیر یا غنی، باید به کسب درآمد مشغول باشند.
***
از جمله تعالیم دیانت بهائی این است که همهی افرادِ جامعه اعم از فقیر یا غنی باید به کسبِ حرفهای پردازند و به امری از امور اشتغال ورزند. مهمّ طرزِ فکر و برخورد با مسألهی کار است و نوع کار از اهمّیّت کمتری برخوردار است. به فرمودهی حضرت عبدالبهاء:
«کسی که با کمال مهارت و از روی وجدان یک ورق کاغذ میسازد و برای اتقانِ آن تمام نیرویش را به کار میبرد مثل این است که عبادت خدا میکند. خلاصه هر گونه کوشش و تلاشی که از طرف انسان با تمامِ قلب اجرا شود عبادت محسوب است به شرط اینکه منبعث از نوایای عالیه و به قصدِ خدمت به نوع انسانی باشد. عبادت آن است که به خدمت عالم انسانی پردازی و احتیاجات مردم را بر آری، همین خدمت عبادت است …»
به موجب تعالیم حضرت بهاءاللّه، اهمّیّت کار برای انسان بیش از فقط کسب معاش برای گذران خود و خانواده است، اگر چه که کار بهجهت چنین مقصدی نیز بسیار مهمّ و ضروری به نظر میرسد. طبق بیان حضرت شوقی ربّانی، ولیّ امر آیین بهائی، کار «به نفسه دارای قدر و منزلتی مخصوص است … علیالخصوص وقتی با نیّت خدمت همراه باشد، به موجب تعالیم حضرت بهاءاللّه، نوعی عبادت محسوب است.» دیگر آن که کار دارای اهمیّتی روحانی است و وسیلهای برای رشد استعدادهای معنوی در شخص و تقرّب بهدرگاه الهی به شمار میرود. به همین جهت باید فقیر و غنی هر دو به شغل و حرفهای اشتغال ورزند، چه آن که دستمزدی برای آن کار دریافت شود یا آن که آن کار جنبهی افتخاری داشته باشد. هر گاه از این زاویه به کار نگریسته شود، مدیریّت یک کارگاه تولیدی یا ادارهی فیالمثل امور منزل هر دو میتواند از ارزش و اعتبار والایی برخوردار باشد.
تفاوت در کسب درآمد و ثروت در کتب و آثار بهائی مورد تصدیق و تأیید قرار گرفته است. در عین حال روی این نکته نیز تأکید شده است که افراط در جمع ثروت از طرف عدّهای انگشتشمار در شرایطی که تودهی مردم در فقر به سر میبرند بسیار ناپسند بوده و باید از آن جلوگیری به عمل آید. در آثار دیانت بهائی از مواسات به عنوان یکی از طرق تعدیل ثروت نام برده شده است. منظور از مواسات تقسیم اختیاریِ ثروت و سهیم کردن کسانِ کمدرآمد و فقیر در آن است. از دیگر وسایل تعدیل ثروت وضع مالیاتهای تصاعدی است. همچنین باید از فقر مفرط جلوگیری به عمل آید و نیازمندیهای اوّلیّهی انسانها از طریق پرداخت دستمزد متناسب با هزینههای زندگی و کارآموزی در حرفهی مربوطه تأمین و نضمین گردد. به علاوه «اگر نفسی عاجز باشد یا به فقر شدید افتد و چارهای نتواند، اغنیاء و وکلاء باید چیزی مبلغی در هر ماهی از برای او معیّن کنند تا با او گذران کند …»
کسانی که زمامِ ادارهی جامعه را در دست دارند و اهل ثروت و مکنت مسئول پرداخت مقررّی و تأمین نیازمندیهای اولیّهی افراد بیبضاعت خواهند بود.
این تعالیم باید در کلیّهی نظامهای سالم اقتصادی راه یابد و با آن نظامها قرین و عجین شود تا علاوه بر دیگر تلاشها و چارهاندیشیها به تعدیل ثروت و برقراری عدالت اجتماعی در جوامع بشری منجر گردد.
مسئولیّت کمک به محتاجین و کسان بیبضاعت به عهدهی هر فرد از افراد جامعه نهاده شده است. اقدام به خدمات عامالمنفعه و تأمین رفاه همنوع از جمله اموری است که از قدیمالایّام در احکام و تعالیم همهی ادیان الهی منظور شده است. نیل به این هدف مستلزم آن است که فرد و اجتماع هر دو با بهرهگیری از وسایل مفید و متناسب، اعم از مادّی یا آموزشی، به یاری بیکسان بشتابند. حضرت بهاءاللّه طرق و سازمانهایی را پیشبینی فرموده است که به وسیلهی آنها بشود عللِ بیعدالتی و فقرِ مفرط را از میان برداشت.
رفاه مادّی
حضرت بهاءاللّه به ما تعلیم میدهد که انسان باید در رفاه زیست نماید. آن حضرت ریاضت، درویش مسلکی و گوشهنشینی را منع فرموده است. ثروت و غنای مادّی ناپایدار است، حیف است که انسان خود را اسیر آن نماید. مادّیات انسان را هرگز به خوشبختی واقعی نرسانند. ملک و مال تا آنجا مفید و قابل استفاده است که موجب جدایی بین انسان و آفریدگار او نشود. به فرمودهی حضرت بهاءاللّه: «اِنّ الّذی لن یمنعه شیء عن اللّه لابأس علیه لو یزّین نفسه بحلل الارض و زینتها و ما خلق فیها.» بدین مضمون که اگر چیزی مانع از توجّه کسی به خداوند نشود، باکی نیست اگر آن شخص خود را به پوششهای گرانبهاء و همهی زینتهای جهان بیاراید.