قسمت ۴
مرور مقالههای «غذای جسم و غذای روح» نوشتۀ کیتی رومن، و «ماجراهای بامزه سفر روحانی من»، نوشتهی مارتی شیرن.
…
پریسا: دوستان با یک قسمت دیگه از مجموعه برنامه آموزههای نو با شما هستیم. امروز هم دو مقاله از وب سایت بهائی تیچینگز براتون انتخاب کردیم.
فرزاد: مقالهی اول امروز رو کیتی رومن نوشته که ما عنوانش رو به «غذای جسم و غذای روح» ترجمه کردهایم.
پریسا: و مقاله دوم: «ماجراهای بامزهی سفر روحانی من»، نوشتهی مارتی شیرن.
پریسا: خب، دوستان، عنوان اصلی مقالهی اول امروز این است: «شما چه میخورید؟ چه چیزی شما را میخورد؟»
فرزاد: که البته ما آن را به «غذای جسم و غذای روح» ترجمه کردیم. و اول برنامه گفتی که این مقاله رو کیتی رومن نوشته، درسته؟
پریسا: بله. کیتی مربی بازنشسته، و نویسنده است که در اِلکگروِ (Elk Grove) کالیفرنیا زندگی میکند و در همانجا بهعنوان مسئول روابط عمومی جامعه بهائی مشغول به خدمت است.
فرزاد: خب، اگر موافقی بریم سراغ مقاله.
پریسا: باشه. کیتی در ابتدای مقالش نقل قولی میآورد از بوچیانری به این مضمون که: اگر ما همون چیزی هستیم که میخوریم، پس ما همون چیزی هستیم که میبینیم یا میشنویم.
فرزاد: چطور؟
پریسا: یعنی همانطور که هر چیزی میخوریم، بر روی جسم ما، توانمان، تندرستی یا بیماریمان و حتی حالوهوای ما تأثیر میگذارد، چیزهایی را هم که از طریق چشم و گوش و حواسمان تغذیه میکنیم روی روح و روانمان تأثیر میگذارد.
فرزاد: پس چیزهایی که میبینیم و میشنویم همان حکم خوراکیها را برای ذهن و روح دارد.
پریسا: درسته. و به همین دلیل کیتی میگوید باید مواظب باشیم چه چیزهایی را به خورد ذهن و روحمان میدهیم.
فرزاد: مثلا اگر برای سلامت بدن میوه و سبزی تازه لازم است، ذهن ما هم احتیاج به غذاهای سالم داره.
پریسا: بله دیگه. وقتی غذاهای مونده و خراب، یا پرچرب نمیخوریم، آیا درسته که ذهنمون رو با تعصب و خودخواهی و جهل و ترس و دشمنی سیر کنیم؟
فرزاد: در حقیقت انگار کیتی میخواد توجهمون رو به این مسئله جلب کنه که جهل و ترس و تعصب هم ما رو مریض میکنن، اما مریضیای که خیلی عمیق تر از یک مسمومیته.
پریسا: درسته. و عجیب اینجاست که ما اکثر مواقع متوجه این بیماری که داره روح و روانمون رو میخوره نمیشیم.
فرزاد: فکر میکنم کیتی رومن با این مقالش میخواد به همه ما یاد آوری کنه که همونطور که ما برای سلامت جسممون رژیم مناسب غذایی داریم، روح و ذهنمون رو هم باید با غذاهای مناسب یعنی عشق، محبت، دعا، خدمت، افکار مثبت و غیره تغذیه کنیم.
پریسا: بله. یادمون باشه که علت و معلول در این جا هم نقش مهمی بازی میکنه: روح و ذهنمون هم از چیزهایی تشکیل شده که به خوردش میدیم. پس مراقب رژیم غذایی روحمون هم باشیم.
فرزاد: مقالهی خوبی بود؛ در واقع غذای روح خوبی بود اما برای جسممون نون و آب نمیشه.
پریسا: بله. برای آن باید فکر دیگری بکنی.
فرزاد: دوستان، قبل از اینکه به سراغ مقالهی دوم امروز برویم، میخواهیم یک بار دیگر خواهش کنیم که به فیسبوک و تلگرام سرویس رسانهای فارسی بهائی سر بزنید و دربارهی مقالهها نظر بدهید.
پریسا: آدرس صفحهی فیسبوک و تلگرام مان را در آخر همین برنامه یک بار دیگر به اطلاع شما میرسانیم.
فرزاد: در ضمن، از این بهبعد، برنامههای «آموزههای نو» از طریق ساندکلاد سرویس رسانهای فارسی بهائی هم قابل دسترسی است.
پریسا: دوستان، لطفا با ادامهی برنامه امروز ما همراه باشید.
فرزاد: بریم سراغ مقاله دوم امروز با عنوان «ماجراهای بامزهی سفر روحانی من».
پریسا: نویسنده کیه؟
فرزاد: مارتی شیرن. او که یهودی بوده، در شهر لورنس کانزاس به دنیا اومده و در سال ۱۹۶۷ بهائی میشه. مارتی فعلا در توسان آریزونا زندگی میکنه اما مدتی هم در شیکاگو بوده و برای روزنامه شیکاگو تریبیون کار میکرده و در ضمن، یکی از راهنماهای مشرق الاذکار شیکاگو هم بوده.
پریسا: خب، موضوع مقاله چیه؟
فرزاد: این مقاله خاطرات مارتی شیرن از بهائی شدنشه.
پریسا: باید شنیدنی باشه. پس شروع کنیم.
فرزاد: مارتی مقالش رو با این مطلب شروع میکنه که یکی از آموزههای دیانت بهائی این هست که هرکسی باید خودش به دنبال حقیقت بره و دینش رو انتخاب کنه نه اینکه کورکورانه از دیگران تقلید کنه.
پریسا: خوب تا اینجاش که چیز بامزهای نبود.
فرزاد: یکم صبر کن به قسمتهای جالبش هم میرسیم.
…