قسمت ۱۵
مرور مجموعه مقالۀ «ساختن روح برای منفعت همه»، نوشتۀ رابرت اتکینسون (بخش اوّل).
***
فرزاد: دوستان سلام؛ با یک برنامهی دیگه از مجموعه «آموزههای نو»، به اتفاق پریسا، با شما هستیم.
پریسا: سلام من رو هم از استودیوی رادیو پیام دوست در کانادا پذیرا باشید. برای آن دسته از شنوندههایی که برای اولین بار برنامه ما رو میشنوند، خوبه این توضیح را بدیم که این برنامه هر بار دو مقاله از وبسایت BahaiTeachings.org را معرفی میکند.
فرزاد: اما این دفعه به سراغ یک مجموعه مقاله از این وبسایت رفتهایم، با عنوان «ساختن روح برای منفعت همه».
پریسا: این مجموعه را رابرت اتکینسن نوشته که امروز ما دو مقالهی اول آن را با شما مرور میکنیم.
فرزاد: دوستان، قبل از اینکه به سراغ این مجموعه مقاله برویم، میخواهیم یک بار دیگر خواهش کنیم که به فیسبوک و تلگرام سرویس رسانهای فارسی بهائی سر بزنید و دربارهی مقالهها نظر بدهید.
پریسا: آدرس صفحهی فیسبوک و تلگرام مان را در آخر همین برنامه یک بار دیگر به اطلاع شما میرسانیم.
فرزاد: دوستان، لطفا با برنامه امروز ما همراه باشید.
پریسا: همانطور که اول برنامه هم گفتیم، امروز میخواهیم نگاهی بکنیم به مجموعه مقالهای با عنوان «ساختن روح برای منفعت همه» که آن را رابرت اَتکینسون نوشته. اتکینسون نویسنده است و تاکنون نه کتاب او منتشر شده.
فرزاد: منظور از ساختن روح همان پرورش روح یا تهذیب نفس است؟
پریسا: درست است. در این مجموعه مقاله، اتکینسون به جنبههای مختلف پرورش روح یا تهذیب نفس نگاه میکند. اما مقالهی اول شاید برای تو خیلی جالب باشد. عنوانش این است: «چرا روحسازی لازم است؟»
فرزاد: اگر میخواستم به پرورش روح فکر کنم، این هیچوقت اولین سؤالم نبود؛ یعنی برای من بدیهی بود که پرورش روح لازم است و بیشتر به چگونگیاش فکر میکردم. حالا جالب است که بدانم چرا اتکینسون فکر میکند تهذیب نفس و تربیت روح احتیاج به توجیه دارد؟
پریسا: دلیلش این است که روح، وقتی که آن را به تنهایی و جدا از بدن تصورش میکنیم، به نظر کامل، پاک، و روحانی میآید. این مطلب به اشکال مختلف در ادیان گوناگون تصریح شده. مثلا در آموزههای بهائی دربارهی روح گفته شده که روح یا نفس آیت خداست، از جانب و مخلوق اوست، و آنقدر به کمال نزدیک است که شناخت حقیقت آن ممکن نیست.
فرزاد: پس چرا هنوز تزکیه نفس و پرورش روح لازم است؟
پریسا: به نظر اتکینسون این به خاطر قوهی اختیار انسان است.
فرزاد: منظورت را متوجه نمیشوم.
پریسا: یکی از تجلیات روح، که شاید به خاطر همین هم روح را آیتی از حق دانستهاند، اختیار است. اینکه انسان میتواند بین خوب و بد را انتخاب کند، و مثل ماشین کارهایش را انجام ندهد، همین اختیار یا اراده است.
فرزاد: منظورت این است که انتخابهای ما روی روح تأثیر دارد.
پریسا: درست است؛ باعث تعالی یا تدنی روح میشود. انتخابهای خوب سبب شادی و رضایت روح میشود، و انتخابهای بد عکسِ این چیزها را به بار میآورد.
فرزاد: پس میشود گفت همه مشکلات و گرفتاریهایی که در زندگی برای ما پیش میآید، آن موقعیتهایی که ما باید انتخاب کنیم، مثلا بین راست گفتن یا دروغ گفتن، کمک کردن یا بیتوجه بودن، و نظایر آن، همه فرصتهایی است برای پرورش روح، رشد روحانی، یا به قول اتکینسون، روحسازی.
پریسا: درست است. خب، حالا متوجه شدی چه تفاوتی بین نگاه تو و اتکینسون به روح وجود دارد؟
فرزاد: هنوز خوب خوب نه.
پریسا: به نظر تو روح ایستاست، درست است؟
فرزاد: بله. معمولا وقتی از روح حرف زده میشود، خوبیها به نظرمان میآید. روح و هرچیز روحانی خوب و آسمانی است، در مقابل جسم و جسمانی، که معمولا زمینی و منشاء بدیست.
پریسا: و بنابراین، به نظر تو روح خوب است و دیگر صحبت از رشد و پرورش روح عجیب است.
فرزاد: بله. به همین دلیل معمولا از تزکیه و تهذیب نفس یا روح صحبت میشود. روح پاک است و وظیفهی انسان این است که آن را از ناپاکیها و هرچه زمینی و جسمانیست پاک کند. اینجا صحبت از پاک کردن و پالایش است اما اتکینسون صحبت از رشد و پرورش میکند.
…