بیانیّه وعده صلح جهانی – بخش ۱۰

Program Picture

تفکری نو، گفتمانی نو

بیانیّه وعده صلح جهانی – بخش ۱۰
۲۳ مرداد ۱۳۹۶

از نظر آیین بهائی “اصل وحدت عالم انسانی خواهان تجدید ساختار و خلع سلاح تمام جهان متمدّن است نه چیزی کمتر از آن، جهانی زنده و پویا که در جمیع جنبه‌های اصلی حیاتش – دستگاه سیاسی‌اش، آمال روحانیش، تجارت و اقتصادش، و خطّ و زبانش – متّحد باشد و در عین حال تنوّع بی‌کران خصایص ملّی اجزای هم‌پیمانش را حفظ کند.” (ترجمه)

حضرت شوقی افندی، ولی امر بهائی، مقتضیّات این اصل محوری را در سال 1931 میلادی در توقیعی به زبان انگلیسی چنین توضیح فرمود: “]هدف این احکام[ به هیچ‌ وجه تخریب بنیان کنونی جامعه نیست بلکه توسعه‌ی اساس و تجدید مؤسّسات آن به نحوی موافق با مقتضیات و حوایج این جهانِ دائم التّغییر است. نه با هیچ تعهّد مشروعی در تضادّ است و نه هیچ یک از وابستگی‌های اساسی را تضعیف می‌کند. قصدش نه آن است که شعله‌ی وطن‌دوستی موجّه و عاقلانه را در دل مردمان خاموش کند و نه آنکه نظام حاکمیّت ملّی را منسوخ نماید، نظامی که بنفسه برای دفع مفاسد حاصله از تمرکز مفرطِ امور به غایت ضروری است. مقصدش این نیست که نسبت به تنوّع نژادی، اقلیمی، تاریخی، زبان و سنّت، افکار، و عادات، که وجه التمایز مردم و ملّت‌های دنیا است بی‌اعتنایی نموده و یا سعی در سرکوبی آن‌ها کند. ندایش دعوت به یک وفاداری وسیع‌تر و آمالی عظیم‌تر از آن است که تا به حال تحرّک‌بخش نوع بشر بوده است. تأکیدش بر آن است که امیال و منافع ملّی تابع نیازهای ضروریِ یک جهان متّحد قرار گیرد. از یک طرف تمرکز مفرط امور را مردود می‌شمارد و از طرف دیگر هر کوششی را برای ایجاد یکنواختی رد می‌نماید. شعارش وحدت در کثرت است.” (ترجمه(

حصول این مقاصد نیازمندِ آنست که فرایند تعدیلِ گرایش‌های سیاسیِ ملّی چندین مرحله را طیّ کند، گرایش‌هایی که در حال حاضر در غیاب قوانینی واضح و معیّن و یا اصولی قابل تنفیذ و مورد قبول عامّ برای تنظیم روابط بین ملل، در آستانه‌ی هرج و مرج است. جامعه‌ی ملل، سازمان ملل متّحد، نهادها و موافقت‌نامه‌های بسیاری که این دو به وجود آورده‌اند البتّه در تخفیف بعضی از اثرات منفی اختلافات بین‌المللی مفید بوده‌اند امّا نتوانسته‌اند از بروز جنگ جلوگیری نمایند. از پایان جنگ جهانی دوم تا کنون در واقع جنگ‌های بسیاری رخ داده است و هنوز هم این روند ادامه دارد.

جنبه‌های عمده‌ی این مشکل در قرن نوزدهم زمانی که حضرت بهاءاللّه برای اوّلین بار توصیه‌های خویش را برای استقرار صلح جهانی اعلان فرمود ظاهر شده بود. اصل امنیّت جمعی از طرف آن حضرت در مکتوباتی خطاب به فرمانروایان جهان مطرح گردید. حضرت شوقی افندی در نامه‌ای به زبان انگلیسی منظور حضرت بهاءالله را چنین بیان می‌فرماید: “این بیانات متین جز اشاره به محدود کردن اجتناب‌ناپذیر قدرت مطلق حاکمیّت ملّی – به منزله‌ی مقدّمه‌ای ضروری برای تشکیل یک جامعه‌ی مشترک‌المنافع از تمام ملل جهان در آینده – چه مفهوم دیگری میتواند داشته باشد؟ نوعی اَبَر حکومت جهانی باید بالضّروره تدریجاً ایجاد شود که تمام ملل عالم به طیب خاطر به نفع آن حکومت از حقّ اعلان جنگ، از برخی اختیارات در مورد وضع مالیات و از کلّیّه‌ی حقوق مربوط به اندوختن تسلیحات جز برای حفظ نظم داخلی در قلمرو خود، خواهند گذشت. چنین حکومتی باید شامل یک قوّه‌ی مجریّه‌ی بین‌المللی مقتدر باشد که بتواند حاکمیّت نهایی و بلامنازع خویش را نسبت به هر عضوِ متمرّدِ کشورهای مشترک المنافع اِعمال نماید؛ یک پارلمان جهانی که اعضایش به وسیله‌ی مردم در هر کشور انتخاب شده و انتخاب‌شان مورد تأیید دولت‌های متبوعه آنان قرار گرفته باشد؛ یک محکمه‌ی کبری که رأیش حتّی در مواردی که کشورهای مربوطه داوطلبانه با ارجاع موضوع خود به آن محکمه موافقت ننموده‌اند قاطع و مطاع باشد.

برای دسترسی به متن کامل بیانیه بیت العدل اعظم خطاب به اهل عالم با نام “وعده صلح جهانی” اینجا کلیک کنید.

news letter image

ثبت نام در خبرنامه