Program Picture

آموزه‌های نو - فصل ۴

قسمت ۳
۰۹ فروردین ۱۳۹۷

مرور مقاله‌های «توجه و توکل» نوشته کیتی رومن، و «اگر هر روز ۴ ساعت وقت اضافه داشتید، با آن چکار می‌کردید؟» نوشته دیوید لنگنس.

***

پریسا: دوستان با یک قسمت دیگه از مجموعه برنامه آموزه‌‌های نو با شما هستیم. امروز هم دو مقاله از وب سایت بهائی تیچینگز براتون انتخاب کردیم.
فرزاد: مقاله اول امروز رو کیتی رومن نوشته که ما عنوانش رو به «توجه و توکل» ترجمه کرده‌ایم.
پریسا: و مقاله دوم: «اگر هر روز ۴ ساعت وقت ِ اضافه داشتید، با آن چکار می‌کردید؟»، نوشته دیوید لنگنس
فرزاد: دوستان با برنامه امروز ما همراه باشید.
پریسا: کیتی رومن که حتما معرف حضور شنونده‌های این برنامه هست.
فرزاد: کی‌تی مربی بازنشسته، و نویسنده است که در اِلک‌گروِ (Elk Grove) کالیفرنیا زندگی می‌کند و در همان جا به عنوان مسئول روابط عمومی جامعه بهائی مشغول به خدمت است.
پریسا: عنوان مقاله‌‌ای که امروز می خواهیم معرفی کنیم اینه: بعد از اینکه هر کاری از دستتون بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اومد کردین،‌ فقط بایستین.
فرزاد: کار خیلی سختیه. آخه تو اون لحظه مغز آدم آن قدر درگیر مسئله است که یک لحظه آروم نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شه که بهت فرمان بده، بهتره یکم صبر بدی.
پریسا: درست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی. اما اگر موافق باشی ببینیم نظر نویسنده مقاله، کیتی رومن، چیه.
فرزاد: موافقم. حتما این مقاله هم، مثل اکثر مقاله‌‌های کیتی، با تجربه شخصیش شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شه.
پریسا: درسته. می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گه ذهنم درگیری مشکلی بود که دخترم رو دیدم که هدفونش رو گوشش هست و آهنگی رو زمزمه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنه و در ضمن اشک هم تو چشماش جمع شده. ظاهرا بعد از اینکه کیتی آهنگ مورد علاقه دخترش رو می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنوه،‌ آهنگ مورد علاقه خودش هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شه.
فرزاد: چطوره قبل از اینکه جلوتر بریم، قسمتی از این آهنگ رو برای شنونده‌‌ها پخش کنیم؟
پریسا: فکر خوبیه.
پریسا: دوستان به برنامه آموزه‌‌های نو گوش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دین و آهنگی که براتون پخش کردیم،‌ آهنگ Stand یا «بایست» اثر دانی مک کلارکین Donnie McClurkin بود.
فرزاد: البته این آهنگ را به این دلیل پخش کردیم که به موضوع مقاله امروز و مشکلِ کیتی ربط دارد. البته تا اونجایی که یادم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یاد به مشکل خاصی اشاره نکرده بود.
پریسا: درست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی. منظور کیتی هرجور سختی و مشکلی ست که توی زندگی هر کسی ممکن است پیش بیاید. در حقیقت، اهمیت این آهنگ برای کیتی این است که در زندگی همیشه پستی و بلندی هست.
فرزاد: پس برگردیم به آهنگی که پخش کردیم. شعر اون رو کی نوشته؟
پریسا: شعر این آهنگ را که عنوانش هست روزهای بارانی، هنری وادورث لانگ فلو (Henry Wadsworth Longfellow) در سال 1842 نوشته. در این شعر بیتی هست که مضمونش اینه: در هر زندگی‌‌ای کمی بارون هم باید بباره،‌
فرزاد: یعنی همونطور که بعضی روزها روشن و آفتابی‌ست،‌ بعضی روزها هم بارانی و ابری‌ست. خب، چطور باید با این لحظات روبرو بشیم؟
پریسا: من که فکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم بیشتر آدم ها،‌ حتی اون‌‌هایی که در روزهای معمول زندگی خیلی اهل راز و نیاز با خدا نیستن، معمولا تو این لحظات رو به خدا می‌آورند.
فرزاد: درست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گی. در آموزه‌‌های بهائی هم اومده که در این لحظات توجه به خدا، و توکل کردن، آرامش رو به جسم و روح و روانمون برمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردونه.
پریسا: اگر یادت باشه پیام اصلی شعر آهنگی که با شنونده‌‌ها شنیدیم همین بود،‌ که اگر تو لحظه‌‌هایی که هر کاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تونیستین بکنین، کردید و دیگه کاری از دستتون بر نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یاد،‌ بایستید.
فرزاد: که اینجا منظور از ایستادن صبر پیشه کردن و استقامت است.
پریسا: بله. بذار آخر آهنگ رو با هم بشنویم: اونجا که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گه،‌ صبر کنید و قوی باشین،‌ به زودی اراده خدا وارد عمل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شه،‌ قبل از اینکه خیلی طولانی بشه

news letter image

ثبت نام در خبرنامه