قسمت ۱۸
مرور مقالۀ «حکمت فلاسفه از کجا میآید؟»، نوشتۀ دیوید لنگنس؛ و «چهار دلیل برای ازدواج بین نژادی»، نوشتۀ مینو گرینال.
***
فرزاد: دوستان سلام؛ با یک برنامهی دیگه از مجموعه «آموزههای نو»، به اتفاق پریسا، با شما هستیم.
پریسا: سلام من رو هم از استودیوی رادیو پیام دوست در کانادا پذیرا باشید. امروز هم دو مقاله دیگر از وبسایت BahaiTeachings.org را با شما مرور میکنیم. مقالۀ اول برنامه امروز:
فرزاد: «حکمت فلاسفه از کجا میآید؟»، نوشتۀ دیوید لنگنس.
پریسا: و عنوان مقالۀ دوم امروز که آن را مینو گرینال نوشته «4 دلیل برای ازدواج بیننژادی» است.
فرزاد: شنوندههای پر و پا قرص آموزههای نو، به قسمت دیگهای از این مجموعه خوش اومدین.
پریسا: مقالهی اول امروز رو هم یکی از نویسندههای پر و پا قرص وبسایت بهائی تیچینگز، یعنی دیوید لنگنس، نوشته.
فرزاد: احتمالا خیلی از شماها با دیوید لنگنس و مقالههاش آشنایی دارین.
پریسا: ولی خوب برای یادآوری میگیم که دیوید لنگنس روزنامهنگار و منتقد ادبی مجله پیست (Paste) است و برای سایت Bahaiteachings هم مطلب مینویسد.
فرزاد: عنوان مقالهی اول امروز اینه: «حکمت فلاسفه از کجا میآید؟»
پریسا: واقعا سؤال خوبیه. اگر چه از فیلسوفها خوشم مییاد، اما مطالبشون رو زیاد نخوندم چون درکشون برام سخته. فقط یادم مییاد دوران مدرسه یک مقاله از کانت، فیلسوف آلمانی، خوندم به نام روشنگری که خیلی تحت تاثیرش قرار گرفته بودم. خیلی هیجانزدهام کرده بود. همش با خودم فکر میکردم اگر همه مردم دنیا این مقاله رو یکبار میخوندن، خیلی از مشکلاتی که این روزها باهاشون دست به گریبانیم شاید هیچ وقت به وجود نمیاومد. اما راستش رو بگم اطلاعات من درباره فیلسوفها همین جا تموم میشه، چون به مقاله دوم که رسیدم به نظرم خیلی سخت اومد و وسطهای کار گذاشتمش کنار.
فرزاد: خوب نظرت چیه؟ فکر میکنی یکی مثل کانت که گفتی، حکمتش از کجا میآد؟
پریسا: حکمت و خرد من رو یاد افلاطون و سقراط میاندازه. راستش نمیدونم. چون کتاب زیاد میخونن و راجع بهش زیاد فکر میکنن؟ در مورد سقراط و افلاطون که فکر میکنم بحث هم زیاد میکردن که خودش باعث میشه ذهن آدم باز بشه.
فرزاد: به نکته خوبی اشاره کردی. دیگه چی فکر میکنی؟
پریسا: بهشون الهام میشه؟
فرزاد: دیگه چی؟
پریسا: الان چیز دیگهای به ذهنم نمی رسه
فرزاد: خوب برای اینکه هیجانت برای دونستنش بیشتر بشه بیا یکم به تاریخ و تاثیراتی که فلاسفه یونانی مثل افلاطون و سقراط روی فرهنگ غرب گذاشتن نگاهی بکنیم.
پریسا: بفرمایید
فرزاد: دیوید لنگس توی مقالش میگه خیلی از دستنوشتههای قدیمی، فیلسوفان یونانی رو سر منشا تحولات فکری و فرهنگی در غرب میدونن. نحوه نگاه ما به دنیا، جوری که با هم برخورد میکنیم و فکر میکنیم همه و همه زادهی دانش و معرفت این فیلسوفها و فهم عمیقشون از روح بشر بوده. اونها تاثیر عمیقی برجهان از عصر خودشون تا به امروز گذاشتن. به قول فیلسوف معاصر آلفرد نورت وایتهد «شاید تمام فلسفه غرب چیزی جز حاشیه نویسی بر نظریات افلاطون نباشد.»
پریسا: جالبه. تا حالا به این وجه موضوع فکر نکرده بودم.
فرزاد: پس بقیهاش رو گوش کن. لنگنس در ادامه میگه: اگر به تاریخ نگاه کنیم میبینیم که فیلسوفان یونانی نه تنها بر فلسفه اسلامی بلکه رنسانس اروپایی، عصر روشنگری و حتی دنیای مدرن امروز تاثیر گذاشتن. سیستم اداره دولتی ما، علم و حتی روش زندگی ما بر اساس ایدههای فیلسوفان کلاسیک یونانی هست.
پریسا: حالا دیگه واقعا مشتاق شدم بدونم این همه خرد و حکمت از کجا نشات میگیره.
فرزاد: لنگنس میگه خیلی از محققین در این زمینه معتقدن که آگاهی این فیلسوفها از شرق مییاد.
پریسا: این مدعا کمی عجیب هست.
فرزاد: درسته. چون لنگنس وقت نداره توی مقالش به تفصیل همه چیز رو شرح بده.
پریسا: ولی خوب فکرش رو که میکنم یک جورهایی میتونم قضیه رو بفهمم.
فرزاد: خوب برای من و شنوندهها هم فکرات رو بگو.
پریسا: همونطور که میدونی در آثار بهائی هم به خرد و دانایی فیلسوفان بونانی اشاره شده. مثلا حضرت عبدالبهاء فرزند ارشد حضرت بهاءالله اشاره میکنند که سقراط و افلاطون هر دو به یگانگی خداوند ایمان آوردن. و در جایی دیگه اشاره میکنند که در تاریخ مشرق زمین اومده که سقراط به فلسطین و سوریه سفر میکنه و در اونجا درباره خداوند یگانه آگاهی به دست مییاره. یونانیها به خدایان بسیار اعتقاد داشتن و سقراط این حقیقت رو که خدا یکیست به اونها معرفی کرد که با اعتقادات یونانیها مطابقت نداشت و باعث اختلاف شد.
…