قسمت ۲۵ – شب خوب

Program Picture

خاطرات یوتاب

قسمت ۲۵ – شب خوب
۲۵ فروردین ۱۳۹۵

خواهران دکتر نادری به اتّفاق همسرانشان همراه خود دکتر به منزل یوتاب می‌روند و با حضور پدر و مادر یوتاب شب خوبی را در کنار یکدیگر می‌گذرانند.

***

شنبه عصر

ساسان چند دقیقه پیش زنگ زد و گفت شوهرخواهرهایش هم می‌آیند: علیرضا و محمد و سعید و مصطفی، همه‌شان. جریان دیشب را به طور خلاصه برای مامان تعریف کردم، اما پدر هنوز از مغازه نیامده بود و خبر ندارد. خوشحالم که می‌آیند اما خیلی نگرانم. تجربه‌ی دیشب حسابی مرا ترسانده. می‌ترسم دوباره سر هیچ و پوچ بحث دربگیرد و همه را عصبانی و دلخور کند. باید به ساسان هشدار بدهم که آرام باشد و چیزی نگوید.

شنبه شب

ساعت حدود 12 شب است. ظرف‌ها را شسته‌ایم و همه جا را مرتب کرده‌ایم. همه خوابیده‌اند اما من از شدت هیجان خوابم نمی‌برد. مریم ما را به خانه‌شان دعوت کرده و قول داده هر طوری هست حاج آقا و حاج خانم را هم راضی کند که بیایند. شب خیلی خوبی بود، تلافی ناراحتی‌های دیشب در آمد. بعد از حرف‌ها و معذرت‌خواهی‌های اولیه پدر یکی از بیانات حضرت عبدالبهاء را که درباره‌ی عظمت مقام حضرت محمد بود برای جمع خواند که خیلی خوششان آمد. علیرضا پرسید:

– دیشب یوتاب خانم گفتن که در آثار بهائی نحوه‌ی ایجاد یه اتحادیه‌ی جهانی شرح داده شده. این همون سازمان ملل که الان تشکیل شده نیست؟

از این که پدر بود و با کمال آرامش جواب سوال‌ها را می‌داد، احساس آسودگی خاصی می‌کردم. کنار ساسان نشسته بودم و به پدر افتخار می‌کردم. البته مامان هم گاهی در بحث‌ها شرکت می‌کرد، اما بیشتر در رفت و آمد بین پذیرایی و آشپزخانه بود. پدر توضیح داد که مواردی مثل حق وتو باعث شده که سازمان ملل هنوز به آن چیزی که باید باشد تبدیل نشده باشد، اما می‌تواند هسته‌ی آن نظم نوین جهانی را تشکیل بدهد که حضرت بهاءالله وعده‌اش را داده‌اند.

مصطفی که ظاهرا ردیه‌ای را هم بر علیه دیانت بهائی خوانده بود، پرسید:

– این که بهائی‌ها در سیاست دخالت نمی‌کنن، حقیقت داره؟ اگه این طوره شما چطور می‌خواین اتحادیه‌ی جهانی رو که گفتین به وجود بیارین؟ این که خودش یه کار سیاسیه؟

پدر درباره‌ی این که ما در سیاست حزبی دخالت نمی‌کنیم و روش‌های مشورت و تصمیم‌گیری خودمان را داریم توضیحاتی داد. وقتی درباره‌ی نحوه‌ی انتخابات بهائی و این که در انتخابات بهائی نامزد شدن و تبلیغات نامزدها مجاز نیست، توضیح می‌داد، ساسان هم چند تا سوال پرسید. می‌خواست بداند بدون تبلیغات چطور می‌شود نامزدهای انتخاباتی را شناخت و به آنها رای داد، من هم پرسیدم:

– چطور میشه از روی تبلیغات کاندیدایی رو شناخت؟ به نظر من که تبلیغات فقط نشون میدن که کی پول بیشتری داشته و بهتر تونسته برای خودش تبلیغ کنه، نشون نمیدن واقعا کی برای انتخاب شدن بهتره.

ساسان جواب داد:

– خوب البته کسی که می‌خواد رای بده این مسائل رو هم در نظر می‌گیره. تازه همیشه تبلیغات کاندیدای مقابل و انتقادهای اون هم هست که باعث میشه مردم فقط به تبلیغات خود اون کاندیدا تکیه نکنن.

– اما پیدا کردن حقیقت میون این همه لفاظی و ساخت و پاخت و مسائل پشت پرده کار هر کسی نیست، خودش یه تخصص می‌خواد!

پدر گفت:

– در انتخابات بهائی تبلیغات ممنوع شده و در عوض همه وظیفه دارن به این که برای انتخابات بعدی چه کسایی شایسته‌تر هستن فکر کنن و کارکردهای افراد رو زیر نظر داشته باشن. چند مرحله‌ای بودن انتخابات باعث شده که افراد همیشه بتونن به کسایی رای بدن که واقعا می‌شناسن. همون کسایی که باهاشون به نحوی ارتباط دارن و در جریان کارهاشون هستن.

محمد می‌خواست بداند این شوراها چه کار می‌کنند. پدر گفت که ما در دیانت بهائی کشیش و آخوند و به طور کلی طبقه‌ی روحانی نداریم و امور جامعه از طریق همین شوراها انجام می‌شود.

علیرضا پرسید:

– اگه شما کاندید شدن و تبلیغات انتخاباتی ندارین، پس از کجا می‌فهمین به کیا می‌تونین رای بدین؟

مامان که با یک ظرف پسته و بادام از آشپزخانه می‌آمد، جواب داد:

– توی انتخابات بهائی به همه‌ی اعضای رسمی جامعه که سنشون از 21 سال بیشتری باشه میشه رای داد. یعنی هر کسی هم وظیفه داره رای بده و هم ممکنه به خودش رای بدن.

مهتاب پرسید:

– این طوری رای‌ها پراکنده نمیشه؟ ممکنه همه فقط به خودشون رای بدن!

پدر جواب داد:

– این مشکل پیش نمیاد. شوراهای بهائی 9 نفره هستن و هر کس باید به 9 نفر رای بده…

news letter image

ثبت نام در خبرنامه